ابولهب

نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۰ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ابولهب؛ از شخصیت های منفی ذکر شده در قرآن.

شناسه اسمی ابولهب

ابولهب یک بار در قرآن آمده است. درباره علت نام گذاری او گفته اند. پدرش او را به سبب زیبایی و گلگونی چهره ابی لهب خوانده است. به گفته برخی نیز چون عاقبت او با آتش است چنین نامیده شده است. اگرچه در میان مردم، بیشتر «اباعتبه» خطاب می شده است.

شناسه جسمی و ظاهری ابی لهب

او دارای چهره ای زیبا و دل فریب بوده و گونه های سرخ و برافروخته مانند شعله آتش داشته است.

شناسه رفتاری و روانی

الف) آزار و اذیت پیامبر

ابولهب به روشهای گوناگون به آزار و اذیت پیامبر می پرداخت. برای نمونه ریختن خار و خاشاک بر سر پیامبر که این

کار موجب میشد بنی هاشم خشمگین شوند.

ب) نفرین و دشنام به پیامبر

هنگام دعوت عمومی وقتی پیامبر بالای کوه های صفا و مروه رفت و از مردم خواست تا خدای واحد را پرستش کنند ابولهب با شنیدن دعوت پیامبر با واکنش تند و کینه توزی گفت: مرگ و نابودی بر تو باد، آیا به خاطر این سخن ما را در این کوه گردآوردی؟ در همین زمان بود که خداوند در پاسخ او سوره مسد را نازل کرد.

ج) همکاری و همراهی نکردن با مسلمانان

ابولهب در پیمان «صحیفه» بر ضد پیامبر و مسلمانان شرکت کرد و تنها فرد از بنی عبدالمطلب بود که شعب ابوطالب نبود. همچنین در جنگ بدر که همه اشراف مکه حضور داشتند، شرکت نکرد و به اصرار دیگران فردی را که چهار درهم از او طلب داشت با بخشش پول به جای خود فرستاد.

د) متهم کردن پیامبر به جادوگری و دروغ گویی

دشمنی ابولهب با پیامبر به گونه ای بود که از هر فرصتی برای تبلیغ برضد پیامبر استفاده می کرد. وقتی حضرت در یوم الانذار خویشان خود را جمع کرد تا پیام الهی را تبلیغ کند دعوت خصوصی ابولهب با دیدن کرامتهای پیامبر که با غذای اندک و شربت آماده به کمک علی همه را سیراب کرد، قبل از اینکه پیامبر شروع به صحبت کند، به او تهمت جادوگری زد و از این طریق مانع انذار حضرت شد. در جای دیگر نیز برای جلوگیری از نفوذ کلام پیامبر در دعوت از مردم به دنبال او می رفت و دروغ گو خطابش می کرد و او را ساحر میخواند تا مردم را از گرویدن به اسلام بازدارد.

شناسه فکری و عقیدتی ابولهب

ابولهب، بت پرست بود و به سیره و سنت خاندان خویش عمل نکرد و از در دشمنی با پیامبر درآمد و جزو دشمنان سرسخت آن حضرت قرار گرفت. او به شیوه های گوناگون به اذیت و آزار پیامبر پرداخت تا آنجا که قرآن از دوزخی شدن ابولهب و مردن او در حال کفر خبر می دهد و می فرماید: «تبت بدا أبي لَهَبٍ وَتَب»؛ بریده باد دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد». (مسد/۱)

شناسه خانوادگی ابولهب

الف) نسب ابولهب

ابولهب پسر عبدالمطلب، پسر هاشم، پسر عبد مناف، پسر قصی، پسر کلاب و خود معروف به «اباعتبه» است.

ب) پدر، مادر، برادران و خواهر ابولهب

پدر: عبدالمطلب، پدر بزرگ پیامبر

مادر: لبنی دختر هاجر بن عبد مناف، از قبیله «بنی خزاعه»

برادران: حارث، حمزه، عبدالله، عباس، ابوطالب، زبیر، خجل (که او را غیداق می گفتند)، مقوم و ضرار

خواهر: عاتکه صفيه.

ج) همسر ابولهب

همسر ابولهب اَروی مشهور به ام جمیل، دختر حرب بن امیه و خواهر ابوسفیان بود.

د) فرزندان ابولهب

عتبه و معتب، دو پسر ابولهب بودند که با دو دختر پیامبر به نام رقیه و ام کلثوم ازدواج کردند. پسران ابولهب در فتح مکه مسلمان شدند و در حنین از ثابت قدمان بودند.

شناسه قومی ابولهب

قوم و قبیله قریش از با نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و پس از اسلام تا قرن ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. این قبیله که پیامبر هم از میان آنان برخاست، از مشهورترین و با شرافت ترین قبایل عرب شناخته می شد. در میان قریش، طوایف مختلفی بودند که بنی هاشم به پشتوانه هاشم و عبدالمطلب، از برترین طوایف قریش به شمار میرفتند. بالاتر از آن خاندان، عبد مناف که بنی هاشم در شمار آنان بود موقعیت ممتاز داشتند. در میان قریش زندگی به صورت قبیله ای بود. هر فردی که قبایل به او تجاوز می کرد، افراد قبیله از او دفاع می کردند.

وقتی اسلام آمد، افرادی که مسلمان شده بودند، در پناه قبیله در امان بودند. چنان که پیامبر از حمایت کامل بنی هاشم (جز ابولهب)، به ویژه ابوطالب، برخوردار بوده است.

در میان اعراب چون الگوی مردم رئیس قبیله بود، بیشتر رؤسای قبایل نگاهشان به قریش بود و تا وقتی قریش در برابر اسلام مقاومت می کردند آنها نیز تسلیم نمی شدند.

شناسه حکومتی

زمان ابولهب

در زمان ابولهب در جزیره العرب هیچ گونه حکومت سیاسی نبوده، بلکه هر قبیله برای خود حکومت مستقلی داشت. حکومت آنان را می توان ملوک الطوایفی دانست. از این رو قدرت آنان پراکنده و بدون رهبری واحد بود. این وضعیت موجب میشد تا قدرتی به نام امپراتور، شاه با قدرت مرکزی وجود نداشته باشد. قبایل مختلف حاکمیت های مستقل از هم داشتند و در میان آنان درگیری ها و رقابتهایی برای گرفتن امتیاز جریان داشت. نکته دیگر، نبود سلطه خارجی در جزیره العرب بود؛ چنان که بخشهای اصلی آن برخلاف مناطقی چون یمن و عراق و شام که زیر نفوذ یکی از دو قدرت ایران و روم قرار داشت به اصطلاح منطقه آزاد خوانده می شد.

منابع

این مدخل برگرفته از کتاب اشخاص و گروه ها در قرآن است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.