نگه داشتن (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۴: خط ۲۴:


=== «وضع» ===
=== «وضع» ===
وضع‏ يعنى پائين و فرو دين، معنيش از حط و انحطاط فراگيرتر است در آيه فرمود:
يحرفون الكلم عن‏ مواضعه‏- المائده/ 13 مواضع‏ جمع‏ موضع‏ جا و مكان هر چيز كه در دسترس باشد كه در حمل و حمل هر دو گفته مى‏شود- وضعت‏ الحمل- بارش را پائين گذاشت يا وضع حمل كرد و آن حمل يعنى بار و نوزاد را- موضوع‏- گويند در آيات:
و أكواب‏ موضوعة- الغاشية/ 14 و و الأرض‏ وضعها للأنام‏- الرحمن/ 10 (يعنى خداوند زمين را براى مردم در دسترسشان قرار داده كه آنرا در اختيار بگيرند و بهره‏مند شوند). واژه‏ وضع‏- در اين آيه يعنى ايجاد و خلق‏ وضعت‏ المرأة وضعا- آن زن زائيد و فارغ شد. گفت:
اما وضع‏ و تضع‏- بار دار شدن زن در پايان طهر و پاكى او از حيض‏ فلما وضعتها قالت رب إني‏ وضعتها أنثى و الله أعلم بما وضعت‏- آل عمران/ 36 وضع‏ البيت- بنا و ساختمان خانه، خداى تعالى فرمود:
إن أول بيت‏ وضع‏ للناس‏- آل عمران/ 96 و و وضع الكتاب‏- الكهف/ 49 كه همان آشكار ساختن كارهاى بندگان است مثل آيه:
و نخرج له يوم القيامة كتابا يلقاه منشورا- اسراء/ 13 وضعت‏ الدابة- به سرعت دويد و نوزادش را بدنيا آورد. خداى تعالى فرمود و لأوضعوا خلالكم‏- التوبه/ 47 معنى‏ وضع‏- در حركت حيوان استعاره است مثل عبارت القى باعه و ثقله يعنى بار و سنگينى خود را زمين نهاد- وضيعة- آنچه كه فرو افتاده است و مانند سرمايه از بين رفته است- وضع‏ الرجل في تجارته- او در تجارت زيان ديد، رجل‏ وضيع‏- در مقابل رفيع يعنى بلند مرتبه بكار مى‏رود، او فرمايگى خود را آشكار مى‏كند و اين بلند مرتبگى خود را.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 464-463</ref>


=== «القی» ===
=== «القی» ===
لقاء مقابله و روبرو شدن است كه با هم و تصادفا برخورد كنند كه به هر كدام جداگانه تعبير شده است- فعل اين واژه- لقيه‏، يلقاه‏، لقاء، او لقيا و لقية است كه اين معنى در مورد ادراك حسى، يا بوسيله چشم يا عقل اطلاق ميشود. در آيه گفت: لقد كنتم تمنون الموت من قبل أن تلقوه‏- آل عمران/ 143). يعنى (قبل از اينكه مرگ را دريابيد آرزويش را داشتيد) و گفت: لقد لقينا من سفرنا هذا نصبا- الكهف/ 62). در مسافرتمان باين رنج و زحمت رسيديم.
اما ملاقات‏ خداى عز و جل عبارت از قيامت و بازگشت باوست. در آيه گفت:
و اعلموا أنكم ملاقوه‏- البقره/ 223).
و قال الذين يظنون أنهم‏ ملاقوا الله‏- بقره/ 46
لقاء مصدر دوم ملاقات است در آيه گفت:
و قال الذين لا يرجون لقاءنا- يونس/ 7).
و إلى ربك كدحا فملاقيه‏ و فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم هذا- الجاثيه/ 34).
يعنى قيامت و بعث و نشور را فراموش كردند.
يوم‏ التلاق‏- غافر/ 15).
يعنى روز قيامت، وجه تسميه قيامت به زمان تلاقى و برخورد براى خصوصياتى است كه در آن زمان و هنگام محشر هست.
اول- برخورد و رسيدن كسانى كه قبلا از دنيا رفته‏اند و كسانى كه بعدا آمده‏اند.
دوم- برخورد و ملاقات كروبيان يا اهل آسمانها با اهالى زمين.
سوم- برخورد هر كسى به عملى كه خودش انجام داده و قبل از مردنش پيشاپيش حاصل شده.
گفته ميشود- لقى‏ فلان خيرا و شرا- يعنى به نيك و بد كردارش رسيد، شاعر گويد:فمن يلق خيرا يحمد الناس امره‏/كرار نيكوكار را مردم مى‏ستانيد
و ديگرى ميگويد:تلقى‏ السماحة منه و الندى خلقا.
تو اخلاق جوانمردى و بخشش را از او در نهاد و سرشتش در خواهى يافت.
- لقيته‏ بكذا- وقتى است كه او را استقبال كنى، خداى تعالى فرمود:
و يلقون‏ فيها تحية و سلاما- الفرقان/ 75).
و آيه‏ و لقاهم نضرة و سرورا- انسان/ 11).
تلقى هم در معنى- لقى- است در آيه گفت:
و تتلقاهم‏ الملائكة- الانبياء/ 103).
و و إنك‏ لتلقى‏ القرآن‏- النمل/ 6).
يعنى (اى پيامبر آيات قرآن از جانب خداى حكيم و عليم بر تو القاء ميشود) إلقاء افكندن چيزى است بطوريكه تو آنرا به بينى، سپس اين معنى در مورد انداختن هر چيز بكار رفته است. در آيه گفت:
فكذلك‏ ألقى‏ السامري‏- طه/ 87).
و قالوا يا موسى إما أن‏ تلقي‏ و إما أن نكون نحن‏ الملقين‏- الاعراف/ 15).
در مورد انداختن عصاى موسى و سحر ساحران فرعون است ميگويند تو ميافكنى يا ما بيفكنيم. در آيه گفت:
قال‏ ألقوا- الاعراف/ 116).
و قال‏ ألقها يا موسى‏ فألقاها- طه/ 19).
و باز در همين معنى آيات:
فليلقه‏ اليم بالساحل‏- طه/ 39).
إذا ألقوا فيها- الملك/ 7).
كلما ألقي فيها فوج‏- الملك/ 8).
ألقت ما فيها و تخلت‏- الانشقاق/ 4).
(اين آيه در باره پيش گوئى از آينده زمين در آستانه قيامت است ميگويد زمين هرچه در درون دارد بيرون افكند كه با سوره زلزال مشابه است و همان آيه- و إذا القبور بعثرت‏- است آرامگاها هر چه دارند بيرون افكنند).
در باره سخن و سلام و درود و اظهار محبت نيز- ألقيت‏- يعنى سلام و درود و ستمى و محبتى را به تو رساندم. چنانكه در آيه گفت:
تلقون إليهم بالمودة- الممتحنه/ 1).
فألقوا إليهم القول‏- النحل/ 86).
و ألقوا إلى الله يومئذ السلم‏- النحل/ 87).
و گفت‏ إنا سنلقي‏ عليك قولا ثقيلا- المزمل/ 5).
كه اين آيه يعنى رسيدن آيات و سخن گرانبار به پيامبر همان با وحى و نبوت است و گفت:
أو ألقى‏ السمع و هو شهيد- ق/ 37).
كه عبارت از گوش فرا دادن به اوست، در آيه مربوط به سجده در آمدن ساحران دربار فرعون در برابر معجزه حضرت موسى عليه السلام ميگويد:
فألقي السحرة سجدا- الاعراف/ 12).
فعل- ألقى‏- بصورت ماضى مجهول هشدارى و آگاهى بر اين امر است كه معجزه موسى عليه السلام آنها را مجذوب كرد و فرو گرفت و در كارى كه نگزيده و نخواسته بودند افكند و ايمان آوردند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 153-149</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۹٬۰۷۷

ویرایش