وصف (ریشه)
ریشه «وصف» (WṢF)؛ پاک کردن، روشن کردن، توصیف و واضح کردن. این ریشه 14 بار در قرآن مجید آمده است.
معنای لغوی
وصف: ذكر چگونگى شىء (ذكر اوصاف و خصوصيات شىء) راغب ميگويد: وصف ذكر چيزى است با زيور و نعمت آن، صفت حالتى است كه شىء بر آن قرار گرفته از زيور و نعمت ... وصف گاهى حق و گاهى باطل است.
وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ انبياء: 18. واى بر شما از آنچه تعريف ميكنيد. كفّار ميگفتند: دنيا بىهدف آفريده شده و آفرينش آن بازيچه است آيه در ردّ آن سخن ميگويد. وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى نحل: 62. زبانشان بدروغ تعريف ميكند كه پاداش نيك براى آنهاست.
وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يَصِفُونَ انعام: 100. آنها در وصف خدا ميگفتند: خدا داراى پسران و دختران است و اين توصيف دروغى بود خدا از آنچه توصيف ميكنند منزّه و بالا است.
وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ انعام: 139. «وَصْفَهُمْ» در تقدير «بوصفهم» يا «جزاء وصفهم» است يعنى در مقابل اين توصيف و تحليل و تحريم كه از خود در آوردهاند خدا كيفرشان ميدهد (قاموس قرآن، ج7، ص221-222).
ساختهای صرفی در قرآن
وَصفَ (فعل مجرد): 13 بار
وَصف (اسم): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | وَصفَ | وَصفَ | وَصفَ | وصف: ذكر چگونگى شىء (ذكر اوصاف و خصوصيات شىء) راغب ميگويد: وصف ذكر چيزى است با زيور و نعمت آن، صفت حالتى است كه شىء بر آن قرار گرفته از زيور و نعمت | قاموس قرآن، ج7، ص: 221 | |
آفروآسیایی | *c̣ap- | صف | be clean | پاک بودن | ||
سامی | *ṣVpVʔ-/*ṣVpVw- | صفء | 'be clean' | "پاک بودن" | ||
مهری | ṣofi | صُفِ | ||||
جبالی | ṣefi | صِفِ | ||||
حرصوصی | ṣafi | صَفِ | ||||
عربی | ṣfw | صفو |