وجل (ریشه)
ریشه «وجل» (WǦL)؛ ترسیدن، ترسان بودن. این ریشه 5 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
وجل: (بر وزن فرس) قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ حجر: 53. گفتند: نترس ما بتو پسر دانائى را مژده ميدهيم كه متولّد خواهد شد طبرسى فرموده: وجل، فزع، خوف، يك چيزاند.
وَجِل: (بفتح واو و كسر جيم) ترسان و خائف وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ مؤمنون: 60. و دلهايشان ترسان است كه آنها بسوى پروردگارشان بر ميگردند قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ حجر: 52. گفت ما از شما ترسانيم.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ... انفال: 2. ظاهرا اين خوف مثل خشيت در اثر تعظيم خداست راغب وجل را احساس خوف گفته و آن در اين آيه بهتر تطبيق ميشود. يعنى: اهل ايمان آنها- اند كه چون خدا ياد شود دلهاى آنان احساس خوف كند (قاموس قرآن، ج7، ص183).
ساختهای صرفی در قرآن
وَجِلَ (فعل مجرد): 3 بار
وَجِل (صفت): 2 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | وَجِلَ | وَجِلَ | وَجِلَ | ترس | قاموس قرآن، ج7، ص: 183 | |
آفروآسیایی | *wagal- | وجل | fright, fear | ترس، ترس | ||
آفروآسیایی | *gVlal- | جلل | be weak | ضعیف بودن | ||
سامی | *wVgal- | وجل | 'be frightened' | "ترسان بودن" | ||
سامی | *wVgal- | وجل | 'be frightened' | "ترسان بودن" | ||
عربی | wgl | وجل |