هوی (افتادن)
ریشه «هوی» (HWY)؛ افتادن، سقوط کردن. این ریشه در این معنا 6 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
هوى: هُوِيّ (بضمّ هاء و فتح آن) بمعنى فرود آمدن است «هَوَى الشىء هُوِيّاً و هَوِيّاً: سقط من علو الى اسفل» چنانكه در قاموس و اقرب الموارد و در مجمع ذيل وَ النَّجْمِ إِذا هَوى گفته است.
ناگفته نماند: فعل هر دو از باب ضرب يضرب است وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى طه: 81. هر كه غضب من بر او واقع شود هلاك گشته. سقوط در آيه همان هلاك و بدبختى است. وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى نجم: 53. شهر زير رو شونده را هلاك كرد و ساقط نمود راغب گويد آنرا بهوا بلند كرد و ساقط نمود.
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى نجم: 10. هوى را در آيه پائين آمدن گفتهاند.
كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ ... انعام: 71. استهواء مثل اهواء بمعنى ساقط كردن است و اعتبار طلب در آن صحيح است گوئى شياطين سقوط او را طلب كردهاند و آن در آيه بمعنى لغزش دادن و ساقط كردنست. يعنى مانند كسيكه شياطين در زمين گمراهش كردهاند و سرگردان مانده است.
هَاوِيَة: وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ. فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ قارعة: 8 و 9. طبرسى ذيل وَ النَّجْمِ إِذا هَوى فرموده آتش را از آن هاويه گفتهاند كه اهل عذاب را از اعلى باسفلش ساقط ميكند. بنظر نگارنده شايد بدانجهت باشد كه شخص را به بدبختى و خذلان ساقط ميكند يعنى هلاك و ذليل ميكند و آن در اصل «هاوِيَةٌ بِالانْسانِ فِى الْخِذْلانِ» است مثل تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ حج: 31. يعنى: امّا آنكه وزنها و اعمالش خفيف شده جايگاهش و محلّيكه در آن آرام ميگيرد هاويه است (قاموس قرآن، ج7، ص171-172).
ساختهای صرفی در قرآن
هَوَیَ1 (فعل مجرد): 3 بار
اَهوَیَ (فعل باب افعال): 1 بار
اِستَهوَیَ (فعل باب استفعال): 1 بار
هاویَة (اسم فاعل): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | هَوَیَ | هَوَیَ | هَوَیَ | هوى: هُوِيّ بمعنى فرود آمدن است «هَوَى الشىء هُوِيّاً و هَوِيّاً: سقط من علو الى اسفل» چنانكه در قاموس و اقرب الموارد و در مجمع ذيل وَ النَّجْمِ إِذا هَوى گفته است | قاموس قرآن، ج7، ص: 170 | |
آفروآسیایی | *hay-/*haw- | هی | fall (upon), return | سقوط (بر)، بازگشتن | ||
سامی | *hVy/w- | هی | 'fall (upon)' | سقوط (بر)' | ||
جبالی | hē | هِ | ||||
حرصوصی | hewō | هِوُ | ||||
عربی | hwy | هوی |
نیز رجوع کنید: هوی (ریشه)