قمص (ریشه)
ریشه «قمیص» (qamīṣ)؛ پیراهن، پیراهن بلند مخصوص کشیشان. این واژه 6 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
قميص: پيراهن. وَ جاؤُ عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ يوسف: 18. روى پيراهن او خون دروغى آوردند. اين كلمه شش بار در قرآن مجيد آمده و همه در باره پيراهن يوسف عليه السّلام است (قاموس قرآن، ج6، ص39).
ساختهای صرفی در قرآن
قَمیص (اسم): 6 بار
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: قمص (واژگان)
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | توضیحات | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | لاتین | ||||
یونانی | καμισιον | کامیسیون | kamision | پیراهن | shirt | Liddle-Scott, 872 | |
لاتین | camisia | کامیسیا | Jeffery, مشکور | ||||
عبری | - | ||||||
اوگاریتی | qmṣ | ? | ? | Leslau, 433 | |||
آرامی | - | ||||||
سریانی | ܩܡܝܣܬܐ
ܩܘܡܝܣܬܐ |
قُمیستا
قومیستا |
qomistā
qumīstā |
پیراهن | camisia | Brun, 599 | |
ܩܡܝܣܬܐ | پیراهن مجلسی، لباس مجلسی، تونیک | f. Ar. a chemise, shirt, camisole, tunic | PayneSmith, 508 | ||||
مندایی | - | ||||||
فنیقی | - | ||||||
اکدی/آشوری | - | ||||||
حبشی | qamis
qammasa |
قَمیس
قَمَّسَ |
پیراهن
پوشیدن پیراهن (فعل ساخته از اسم) |
shirt
put on a shirt (denominative) |
Leslau, 432-433 | ||
qamiṣ | قَمیص | پیراهن، تونیک آستیندار که تا پاها میرسد (قمیص لباس زیر اصلی برای کشیشان بوده است) | ‘shirt, sleeved tunic
reaching to the feet' (it is the principal undervestment of priests) |
بنابراین قمیص یک لباس آیینی و لباس مقدس بوده است. لباس کشیشان. | |||
سبائی | - | ||||||
عربی | قمیص | پیراهن | shirt | مشکور، 723
Jeffery, 243 |
قمیص وامواژهای یونانی است که ابتدا به زبان سریانی وارد شده و آنگاه به زبان حبشی راه یافته است. مطابق ادعای جفری، واژه گعزی qamiṣ، منشأ واژه «قمیص» در عربی است. این ادعا اگر صحیح باشد، با توجه به آنکه قمیص در زبان حبشی اشاره به لباس بلند و مخصوص کشیشان دارد، حتما این واژه دارای بار معنایی خاصی است. در واقع، قمیص نه اشاره به لباس معمولی، بلکه اشاره به لباسی خاص دارد که دارای جنبه آیینی و مقدس نیز میباشد، و شاید از همین روست که در داستان یوسف (ع) می بینیم قمیص او دارای خاصیت شفادهندگی میشود.