قفو (ریشه)

از قرآن پدیا

ریشه «قفو» (QFW)؛ پشت، پشت سر، در پی آمدن. این ریشه 2 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

قفو: (بر وزن فلس) در پى آمدن. گويند: «قفا اثره قفوا: تبعه» تقفية تابع كردن و كسى را در پشت سر ديگرى قرار دادن است. اصل قفو از قفا (پشت گردن) است‏.

وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّيْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ‏ بقره: 87. بموسى كتاب داديم و از پى او پيامبرانى فرستاديم.

«عَلى‏ آثارِهِمْ» در وَ قَفَّيْنا عَلى‏ آثارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ‏ مائده: 46. طريقه‏ها و شريعتهاست.

وَ لا تَقْفُ‏ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا اسراء: 36. يعنى تبعيّت و پيروى مكن از آنچه نميدانى (قاموس قرآن، ج6، ص23).

ساخت‌های صرفی در قرآن

قَفَوَ (فعل مجرد): 1 بار

قَفَّیَ (فعل باب تفعیل): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن قَفَوَ قَفَوَ قَفَوَ قفو: در پى آمدن قاموس قرآن، ج‏6، ص: 23
آفروآسیایی *ḳapay- قفی occiput, back of the head پس سری، پشت سر
سامی *ḳapy- قفی occiput, back of the head پس سری، پشت سر
سریانی ḳāp(ǝ)yā, ḳǝpāyā, ḳapāyā قَف()یَ\ قفَیَ\ قَفَیَ 'postica pars cervicis' پشت گردن [Brock 683]
گعز ḳāf قَف 'shoulder blade' 'کتف' [LGz 423].
مهری ḳǝfē قفِ 'back' 'پشت' [JM 226]
جبالی ḳéfɛ́ do. قِفِ  [JJ 142]
حرصوصی ḳefē do. قِفِ  [JH 74]
عربی ḳafan قَفَن 'derrière du cou, nuque; derrière de la tête, occiput' پشت گردن؛ پشت سر، پس سری [BK 2 792]


منابع

قفو (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2