عبدالحمید کِشک
عبدالحمید کِشک(زاده ۱۳ ذیالقعده سال ۱۳۵۱- ۲۵ رجب سال ۱۴۱۷)؛ عالم، خطیب و مفسر مصری . او به دلیل خطابههای درخشان خود لقب «یکهتاز منابر» را داشت؛ وی یکی از مشهورترین خطیبان در جهان عرب و جهان اسلام بود که بیش از ۲۰۰۰ خطبه از خود به جای گذاشته است. علاوه بر این کتاب، او در گستره تفسیر، در ۱۰ جلد به تفسیر قرآن کریم به زبانی ساده پرداخته است.
کودکی و تحصیل
عبدالحمید بن عبدالعزیز کشک در شبراخیت در استان بحیره، در ۱۳ ذیالقعده سال ۱۳۵۱ قمری برابر با ۱۰ مارس سال ۱۹۳۳ میلادی متولد شد. در کودکی چنانکه رایج بود به مکتبخانه رفت و هنوز ۱۰ سال نداشت که کل قرآن کریم را حفظ کرد و سپس به مرکز دینی اسکندریه رفت و در امتحانات پایان دوره دبیرستان الازهر مقام نخست را در کل مصر به دست آورد و سپس وارد دانشکده اصول دین در دانشگاه الازهر شد و در تمام دوران تحصیل خود از شاگردان ممتاز بود و در دوران تحصیل مسئول تدریس برخی دروس از جمله صرف و نحو به دیگر دانشجویان بود. گفته میشود او در تمام خطبهها و سخنرانیهای خود حتی یک خطای نحوی نداشته است.
عبدالحمید کشک در سال ۱۹۵۷ میلادی به عنوان مدرس دانشکده مبانی دین در دانشگاه الازهر قاهره منصوب شد، با این حال او بیش از یک جلسه تدریس برای دانشجویان برگزار نکرد و به شغلی که از کودکی به آن علاقهمند بود یعنی وعظ و خطابه پرداخت.
شیخ کشک نخستین خطابه خود را در مسجد روستای زادگاه خویش ایراد کرد. در آن زمان او تنها ۱۲ سال داشت و هنگامی که خطیب مسجد حضور نداشت با شجاعت به منبر رفت و مردم را به رعایت انصاف و دلسوزی برای همدیگر دعوت کرد؛ امری که توجه مردم روستا را به او جلب کرد به ویژه اینکه حافظان قرآن بهویژه افرادی که در کودکی چنین توفیقی مییافتند همیشه در میان مردم عادی مصر از احترام بسیاری برخوردار بودند.
سالهای وعظ و تفسیر قرآن
وی پس از فارغالتحصیلی از دانشکده اصول دین با معدل عالی و مجوز تدریس، به دنیای خطابه پای گذاشت. در سال ۱۹۶۱ امام جماعت و خطیب مسجد الطحان در منطقه شرابیه مصر شد، سپس به مسجد منوفی شرابیه رفت و در سال ۱۹۶۲ میلادی امامت جماعت مسجد عین الحیاة واقع در قاهره را بر عهده گرفت و برای حدود ۲۰ سال در این مسجد به منبر میرفت و به ایراد وعظ و خطابه برای مردم مشغول بود.
او در سال ۱۹۶۵ میلادی به دلیل انتقاد از سیاستهای اجتماع جمال عبدالناصر بازداشت و به مدت دو سال و نیم در زندان به سر برد و با وجود نابینایی مورد شکنجههای شدیدی قرار گرفت با این حال پس از آزادی از ادامه فعالیت در مسجد عین الحیات منع نشد، از سال ۱۹۷۲ رفته رفته مجالس خطابه او با استقبال گستردهای مواجه شد و انبوهی از نمازگزاران در نماز جماعت او حاضر میشدند. از سال ۱۹۷۶ بهویژه پس از انعقاد معاهده کمپ دیوید و سازش با اسرائیل به شدت از سادات و حکومت او انتقاد و حکومت را به خیانت ضد اسلام متهم کرد.
عبدالحمید کشک در سال ۱۹۸۱ و پس از سخنرانی تند سادات در ۵ سپتامبر سال ۱۹۸۱ در پارلمان مصر و حمله او به منتقدان خود بهویژه به روحانیان منتقد خود به زندان افتاد و در سال ۱۹۸۲ آزاد شد اما دیگر اجازه وعظ و خطابه در مسجد یا تدریس را نیافت و در این دوره با شکنجههایی شدید مواجه شد که با وجود سن زیاد و نابینایی تا سالها آثار آن با او همراه بود.
در گستره تفسیر
عبدالحمید کشک از کودکی با قرآن مأنوس بود و در خطابههای خود نیز که بدان شهرت یافته به اقتضای مطلب از آیات مختلف قرآن بهره میبرد با این حال او تألیف و بهویژه تفسیر قرآن به زبانی قابل فهم برای مردم عادی را نیز از یاد نبرد. وی در ۱۳ سالگی بینایی یک چشم خود را از دست داد و در سن ۱۷ سالگی بینایی چشم دیگر خود را نیز از دست داد و تا پایان عمر نابینا بود. او همواره با نقل شعر مشهور ابن عباس درباره خویش میگفت اگرچه خداوند نور دو دیده مرا گرفت اما جان و اندیشه مرا روشن ساخت.
از عبدالحمید ۱۰۸ کتاب در زمینه تربیت اسلامی و مفاهیم دینی و قرآنی باقی مانده است که به زبانی ساده به بیان مفاهیم اسلامی و دینی برای مردم عادی پرداخته است. مهمترین اثر قرآنی وی را باید مجموعه ۱۰ جلدی فی رحاب التفسیر «در گسترده تفسیر» دانست که به زبانی ساده به جنبههای هدایتی قرآن پرداخته است.
شیوه تفسیر او در کتاب به شکلی است که برای عموم مردم بدون داشتن دانش قرآنی، زبانی، علمی و فقهی خاص قابل فهم است. شیخ کشک ابتدا آیات قرآن را ذکر کرده و سپس به شرح مفردات قرآنی میپردازد و آنها را به زبانی ساده بیان میکند و سپس به بیان معنا و مقصود آیات به زبانی ساده وارد شده و به تناسب موضوع از دانشهای دیگری از قبیل ادبیات، علوم سیاسی و طب نیز به شکلی ساده بهره میبرد و در ادامه شبهاتی که بر سر مفاهیم و معانی و همچنین دستورات ناشی از آیات وجود دارد، بیان و به آن پاسخ میدهد.
به عنوان مثال وی در تفسیر آیه وجوب روزه، ابتدا معانی صیام، طاقه، فطریه و... را به دقت ولی به زبانی ساده بیان میکند و سپس به بیان فواید روزه از نظر روحی و بدنی میپردازد؛ و در ادامه شبهاتی که علیه روزه و زیان روزه برای بدن مطرح میشود، پاسخ میگوید و به بیان فواید روزه برای بدن بهویژه تأثیر قابل ملاحظه آن در رهایی از بیماریهای ناشی از اضافه وزن، افزایش قند و چربی و فشار خون ناشی از آن وارد میشود.
عبدالحمید کشک در تمام تفسیر خود هیچگاه از بیان ساده و همهفهم خود فاصله نمیگیرد و همانگونه که در خطابات خود عامه مردم را خطاب قرار میداد، در تفسیر نیز عموم مردم را در نظر داشته و از این رو تفسیر او با استقبال گسترده مردم در مصر و دیگر کشورهای عربی مواجه شده است.
انتقاد از حکومت و زندان
او اعدام سید قطب در دوره عبدالناصر را محکوم کرد و همچنین از تأیید سازگاری اسلامی و سوسیالیم که در آن دوره سیاست عمومی دولت مصر بود سرباز زد و بارها به دلیل مواضع سیاسی خود به زندان افتاد. در دوران سادات از ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۱ به دستور حکومت، رسانهها و مطبوعات مصری او را نادیده میگرفتند با این حال نوارهای کاست خطابههای او بهطور گسترده در مصر و دیگر کشورهای عربی انتشار مییافت. او به شدت بر رعایت اخلاق اسلامی و تقوای شخصی و آنچه خود جهاد اکبر مینامید تأکید داشت و آن را عاملی برای شکوفایی اجتماعی میدانست. امری که میتوان فلسفه اجتماعی اسلام نامید.
از نظر شیخ کشک، جهاد اکبر مبارزه مستمری است که هدف از آن تسخیر ذات دنیوی و مطابقت این ذات با معیارهای اخلاقی اعلام شده از سوی خداوند است، امری که زمینهساز رشد اخلاقی فرد، فعالیتهای خیریه و حاصل شدن عدالت و سعادت در جامعه است و درعین حال با جهل، ظلم و بیعدالتی مبارزه میکند. به گفته او در نتیجه این جهاد است که جامعه پیرو آن به سعادت میرسد.
محکوم کردن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
در زمانهای که بخش عمده کشورهای عربی در کنار صدام قرار گرفته و از او در حمله به ایران پشتیبانی کردند و بسیاری از چهرههای سلفی نیز بر آتش اختلافات مذهبی دمیده و هیچ اعتراضی به حمله عراق به کشوری مسلمان و قتل هزاران مسلمان در ایران و عراق نکردند، شیخ کشک با شجاعت همیشگی خود در خطبهای صدام را آشکارا فاسق و مزدور آمریکا خواند و تصریح کرد که اقدام او در راستای دفاع از منافع آمریکا و علیه ایران اسلامی است.
صدام در جنگی که خود آن را «قادسیه دوم» مینامید درصدد برانگیختن احساسات مردم کشورهای عربی و جلب حمایت آنها از خود بود؛ اما شیخ کشک به صراحت افرادی که ایرانیان را مجوس میخوانند، نادان و احمق خواند و تصریح کرد ایرانیان از زمان خلیفه دوم اسلام آورده و امام ابوحنیفه، پیشوای مذهب حنفی و امام محمد غزالی، صاحب کتاب احیای علوم دین و همچنین چهرههای بزرگ ایرانی در علوم حدیث، لغت و تفسیر ایرانی بودهاند و چگونه میتوان ایرانیان را مجوس خواند؟
او اقدام صدام برای جنگ با ایران را به تحریک قدرتهای جهانی و در رأس آن آمریکا توصیف کرد. شیخ کشک با خطابی آتشین صدام را حاکم عراق و اهل شقاق، فسق و نفاق توصیف کرد و او را از خشم خداوند بر حذر داشت و با هوشیاری این سؤال را مطرح کرد «چرا توپخانه عراق را در حال کوبیدن مواضع تلآویو نمیبینیم؟ و چرا هیچگاه عراق امکاناتش را در راستای منافع مسلمانان و در جنگ با دیگران بکار نگرفته اما اینک که در ایران، انقلابی اسلامی شاه را برکنار کرده عراق به دنبال حمله به ایران است؟ً!».
وفات
شیخ کشک در روز جمعه ۲۵ رجب سال ۱۴۱۷ برابر با ۶ دسامبر سال ۱۹۹۶ هنگامی که آماده رفتن به مسجد و خواندن نماز جمعه میشد، به عادت همیشه در منزل خود شروع به خواندن نماز نافله کرد و در سجده دوم رکعت دوم از نماز خود، درگذشت.[۱]
منابع
ایکنا