سید محمد عزالدین حسینی زنجانی
سید محمد عزالدین حسینی زنجانی[۱] (1300 ه.ش ـ 1392 ه.ش)؛ مرجع تقلید، مفسر و قرآنپژوه، فیلسوف، عارف و لغت شناس معاصر اهل زنجان. آیت الله حسینی زنجانی از علما و مراجع تقلید زنجان بودند که از محضر اساتیدی همچون علامه طباطبایی، امام خمینی (ره)، آیت الله بروجردی، سیدابوالقاسم خوئی و سید محسن حکیم در قم و نجف بهرهمند شدند. ادارۀ مسجد جامع زنجان و امامت جمعه و جماعت در آنجا و نیز نمایندگی امام خمینی در زنجان پس از انقلاب، گوشهای از مسئولیتهای ایشان است. آیت الله حسینی زنجانی به سبب روحیۀ مبارزاتی در مقابله با رژیم پهلوی و ایراد سخنرانیهای ضدحکومتی، به مشهد تبعید و پس از مدتی همانجا اقامت دائمی گزیدند. برگزاری جلسات درس علی الخصوص تفسیر، فقه، و اصول از جمله فعالیتهای علمی ایشان در مشهد به شمار میرود. برخی از آثار منتشر شدۀ وی عبارتند از: شرح خطبه حضرت زهرا (س)، مطارحات حوال معيار الشرك في القرآن، رساله عملیه، تفسیر سوره حمد و شرح زیارت عاشوراء.
ولادت و زندگی
آیت الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی مطابق با ۱۳۴۰ هجری قمری در شهر زنجان و در بیت علم و فقاهت دیده به جهان گشود. خاندان ایشان معروف به «امام جمعه» هستند؛ چون نسل اندر نسل امام جمعه زنجان از این خاندان بوده است.[۲]
آیت الله حسینی زنجانی از دورۀ پیش از انقلاب و بیش از چهل سال مرجع تقلید بودند. رسالهایشان قبل از انقلاب چاپ شده و افراد نیز از ایشان تقلید میکردهاند.[۳]
تحصیل و اساتید
آیت الله حسینی زنجانی تحت تربیت والد خود آیت الله حاج میرزا محمود حسینی (امام زنجانی) مدارج علمی را طی کرد همزمان به تحصیلات كلاسيك و فراگیری زبان فرانسه نزد میرزا مهدی خان وزیری پرداخت.[۴]
اساتید ایشان در قم، مرحوم علامه طباطبایی، حضرت امام خمینی (ره)، آیت الله حجت، آیت الله بروجردی، آیت الله صدر، آیت الله حاج سید احمد خوانساری و آیت الله شیخ مهدی مازندرانی بودهاند.[۵]
آیت الله حسینی زنجانی پس از سالها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم به نجف اشرف عزیمت کرد و ماهها در دروس آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی و سیدابوالقاسم خوئی و خصوصا سید محسن حکیم شرکت میکرد در حالی که خود از مجتهدان مطرح حوزه علمیه بود.[۶]
هم بحثان
به گفتۀ آیت الله زنجانی در مدت اقامت در قم ایشان با شهید آیت الله مطهری و آیت الله حاج اقا عبد الحسین حائری که از نوادگان دختری آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری است، همبحث بودهاند.[۷]
مسئولیتها
پس از رحلت آیت الله سید محمود حسینی زنجانی، والد آیت الله سید عزالدین در سال ۱۳۳۵ وی به جهت اداره مسجد جامع که به مسجد و مدرسه «سید» معروف است در زنجان مستقر شد و در آن مسجد نماز جماعت و جمعه را اقامه میکرد. همچنین حوزه درس خارج ایشان به طور مرتب در زنجان دایر و محور بحث فقه كتاب وسيلة النجاة آیت الله اصفهانی بود و به همین مناسبت بر غالب ابواب وسيلة النجاة تعلیقه دارند و نیز کتابخانهای در مرکز شهر به نام کتابخانه «حسینی» تأسیس کرده که هم اکنون یکی از کتابخانههای فعال شهر است.[۸]
ایشان بعد از پیروزی انقلاب، طی حکمی از سوی امام (ره) که خود آن حکم هم تجلیل از شخصیت علمی و اجتهادی آیت الله زنجانی است، به سمت امام جمعه زنجان و نمایندۀ امام در زنجان منصوب میشوند.[۹]
فعالیتها
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در زنجان و مشهد
در ۱۷ خرداد سال ۱۳۴۲، در پی نهضت امام خمینی، آیت الله حسینی زنجانی عليه رژیم پهلوی سخنرانی کرده و دستگیر میشود و به همراه علمای مبارز از جمله استاد شهید مطهری و شهید هاشمی نژاد و آیت الله مکارم شیرازی و مرحوم محمدتقی فلسفی به مدت ۴۵ روز در زندان به سر میبرد. پس از آزادی از زندان در مسائل سیاسی و اجتماعی فعالیت میکند. در سال ۱۳۵۰ که شاه ایران از «اپك» مراجعت میکند، وی در پی ایراد سخنرانی شدیداللحنی علیه شاه به واسطه «منوچهر آزمون» رئیس اوقاف وقت مجبور به ترک زنجان میشود و از آن تاریخ در جوار مضجع حضرت ثامن الحج (ع) اقامت کرده و در حوزه علمیه مشهد مقدس به تدریس خارج فقه و اصول و تفسیر حکمت و عرفان اشتغال میورزد.
در ایام نزدیک به پیروزی انقلاب از اوایل سال ۱۳۵۷ در طول مدت اقامت در مشهد نیز به مبارزات خود ادامه داده به همراه و با همکاری نزديك و صمیمانه با علمای مشهد در حوادث و وقایع مختلف علیه رژیم پهلوی اعلام مواضع میکرد. در این میان ذکر بعضی از اهم فعالیتهای این عالم مبارز در مبارزه با رژیم پهلوی لازم به نظر میرسد:
1-در تاریخ ۲۶ تیرماه سال ۱۳۵۷، آیت الله زنجانی طی اعلامیهای به همراه ارکان وقت حوزه علمیه مشهد آیات عظام میرزا جواد آقاتهرانی میرزا حسنعلی مروارید، میرزا علی فلسفی، سیدکاظم مرعشی موسوی شاهرودی، ابوالحسن شیرازی علم الهدی سبزواری، محمدمهدی نوغانی و محمدرضا مدرسی با توجه به کشتار بیرحمانه مردم مظلوم و بیدفاع شهرهای مختلف خصوصا قم توسط رژیم پهلوی، جشن و سرور ایام نیمه شعبان را تحریم میکنند.
2 - در ششم مهرماه ۱۳۵۷ به جهت محاصره بیت امام خمینی (ره) از سوی دولت عراق، ایشان و علمای سابق الذکر با مرتبط دانستن این اقدامات دولت عراق با منویات رژیم پهلوی، دولتین ایران و عراق را به اقدامات شدید انقلابی تهدید کردند.[۱۰]
۳- در پی هجرت امام (ره) از نجف به پاریس آیت الله زنجانی طی اعلامیهای همراه با علمای اعلام مشهد مراتب اعتراض خود را مطرح کردند.
۴ - در دو حادثه مهم (شهادت آیت الله مصطفی خمینی و نیز دهم دی ماه به سبب شهادت جمع کثیری از مردم حقطلب و شریف مشهد)، ایشان و جمعي از روحانیون عزای عمومی اعلام کردند. آیت الله زنجانی پس از بازگشت امام(ره) به میهن و قبل از پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ با توجه به نیاز انقلابی مردم زنجان – به دستور امام خمینی (ره) به زنجان مراجعت کرد و طی دو سال مسائل انقلاب و مردم را در منطقه رهبری میکرد. ایشان در سال ۱۳۵۹ از ترور مرموزی نجات یافته و پس از این رخداد، به طور دائم به مشهد مراجعت کرد.[۱۱]
رفتن آیت الله سید عزالدین در پیشرفت انقلاب در زنجان تأثیر بالایی گذاشت و اکنون نیز زنجانیها به ایشان علاقه بسیار دارند. همچنیندر دوران حیاتشان جمعیت زیادی از مردم زنجان مقلد ایشان بودند. رابطه آیت الله سید عزالدین زنجانی با انقلاب قوی بوده است؛ آیت الله زنجانی در مصاحبهای گفتهاند در قبل از انقلاب همه مردم و روحانیون از وضعیتی که شاه ایجاد کرده بود ناراحت بودند ولی ناراحتی امام خمینی (ره) مثل ناراحتی مادر از وضعیت بد فرزندانشان بوده است که طاقت نیاورد و قیام و انقلاب کرد.[۱۲]
در زمانی که کسی جرأت آوردن اسم امام خمینی(ره) را نداشت آیت الله سید عزالدین زنجانی جزو اولین افرادی بود که امام(ره) را معرفی میکرد و به همین علت در میان طلاب و روحانیون زبانزد بود و خصلتهای وسیع امام(ره) را معرفی میکرد.[۱۳]
فعالیتهای علمی در مشهد
ایشان از سال ۵۱ که در شهر مشهد ساکن شدند، سه درس را به طور مرتب القا میکردند؛ يك جلسه درس تفسیری بود که هر هفته گفته میشد. شاید نزدیک ۲۵ سال این جلسه ادامه داشت. دو جلسه دیگر هم فقه و اصول بود. البته در این میان گاهی اوقات متون فلسفی را هم تدریس میفرمودند؛ مثل شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری، نهاية الحكمة علامه طباطبایی را نیز گاهی اوقات تدریس میکردند البته این دورس در حاشیه بود و آن که جزو دروس اصلی بود همان سه درس تفسیر فقه و اصول بود.[۱۴]
آیت الله زنجانی هنگامی که در حوزه مشهد وارد شدند با زمینهها و قدرت فکری بالایی که داشتند از سر احساس این که قرآن کریم باید در محفلهای علمی مطرح شود و طلاب به درس تفسیر و شناخت قرآن بپردازند و قرآن در حاشیه دروس حوزوی و زندگی افراد نباشد، درس تفسیر را شروع کردند. ایشان در واقع درس تفسیر را بدین جهت شروع کردند که قرآن میباید در جایگاه واقعی خود که همگان را میتواند در پیرامون خود جمع کند و از معارف قرآن بهرهمند شوند، قرار گیرد. نظر آیت الله زنجانی این بود که این جایگاه حقیقی قرآن را به حوزهها نشان دهند.[۱۵]
در آن زمان شنیده میشد که خانقاههایی در مشهد راهاندازی شده است که عدهای از جوانان را جذب کرده و در آن مجالس اعمالی چون سماع و رقص و امثال چیزهایی که صوفیه و بعضی از عارف نماها از خود در میآوردند انجام میدهند. یکی دو جلد کتاب خدمت ایشان آوردند که با دیدن آنها خیلی ناراحت شدند که چرا این کتابها در دست جوانان و دانشجویان است؛ زیرا اینها کتبی ناصحیح است که اعتقادات را دچار گمراهی میکند. در همان زمان پیشنهاد شد که درس تفسیر مثنوی در مسجد امام صادق (ع) برپا شود. ایشان نیز مثنوی را به این جهت بیان کردند که در واقع نقدی باشد بر رفتارهایی که در این خانقاهها و امثال آنها انجام میشود. در برگزاری این کلاسها دو هدف دنبال میشد: هدف اول آنکه عرفان واقعی به صورت علمی مطرح و نشان داده شود تا مردم بدانند که عرفان چیست و دیگر اینکه انحرافاتی که در عرفانهای ظاهری وجود دارد، بیان شود.[۱۶]
روش تفسیری
1. مشی و روش تفسیری: ایشان درباره مشی و روش تفسیری خود بیان میکند: من مشرب خاصی در تفسیر غیر از طریق و روش استاد علامه طباطبایی و امام خمینی، روش تازهای ندارم. روش آن دو بزرگوار این است که تفسیر قرآن را با استمداد از آیات دیگر قرآن انجام دادهاند. در روایت هم هست که «القرآن يفسر بعضه بعضا؛ قرآن خودش بعضی آیاتش بعضی دیگر را تفسیر میکند.» برای درست روشن شدن آیات شریفه باید از خود قرآن استمداد کرد و من هم روشم همین بوده و تأکید دارم به این که قرآن باید در رأس همه برنامهها قرار گیرد.[۱۷]
با توجه به این گفته، یکی از تفاسیری که مورد نظر آیت الله زنجانی بوده تفسیر المیزان است اما به طور مطلق مطالب این کتاب را نپذیرفته و نقد نیز بر آن داشته در عین اینکه به عظمت علمی علامه طباطبایی اعتراف کردهاند.[۱۸]
مرحوم علامه طباطبایی در مصاحبهای که در صدا و سیما پخش شد برای خودشان سه شاگرد درجه اول را معرفی، و آنان را خلاصه وجود خود خطاب کرده بودند؛ شهید مرتضی مطهری، آیت الله منتظری و آیت الله سید عزالدین زنجانی. از آنجا که آیت الله زنجانی یکی از سه شاگرد برتر علامه طباطبایی بود، لذا با مرام علامه در تفسیر قرآن به قرآن آشنا بود و از این روش در درس تفسیر خود بهره میبرد. بیشترین توجه آیت الله زنجانی در تفسیر، بیان لطایف آیات قرآن بوده است. به عنوان نمونه اینکه چرا خداوند متعال فرمود: ذلك الكتاب لا ريب فيه و نفرمود: «لا شك فیه و یا چرا در جایی میفرماید: «انفجرت» و جای دیگر میفرماید: «انبجست»، چه تفاوتی در این بین وجود دارد؟ وی معتقد بود نصف معانی قرآن در فهم لطائف آن گنجانده شده است لذا با اهمال این بخش نصف معانی قرآن کاویده نشده است. لذا به نظر میرسد که آیت الله زنجانی در وادی شناخت واژگان و فقه اللغة قرآن کریم و لطائف آیات آن بسیار توجه مینموده است.[۱۹]
2. جامعیت علمی: رکن تفسیری آیت الله زنجانی بر پایه فهم عمیق آیات با استناد به مباحث نحوی و ادبیات عرب است. جهتگیری ایشان در تفسیر، جامعیتی بین مباحث کلامی عرفانی فلسفی و تطبیق و تأیید گرفتن از ادعیه و روایات است.[۲۰] یعنی اینگونه نبود که بر پایهای خاص در تفسیر محدود باشد. در تفسیر ایشان جامعیت و تبیین مباحث در بخشها و لایههای مختلف وجود دارد.[۲۱] چند بعدی بودن و عمق اندیشههای ایشان باعث شد تا دروس تفسیر قرآنشان نیز دارای عمق زیاد و ابعاد مختلف باشد.[۲۲]
3. کاوش در زبان و لغات قرآن: مشرب آیت الله زنجانی در تفسیر، کار کردن در لغات قرآنی است. ایشان در این زمینه بسیار کاوش و تفحص میکرد. برای نمونه در تفسیر آیه شریفه «وَأَوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (سوره بقره آیه 5) در مورد لفظ «فلاح» معتقد است که ترجمه کردن این لغت به رستگاری ترجمهای نارساست بلکه مفهوم فلاح این است که چیزی به همدیگر برسد و جوش بخورد و جدایی در بین آن حاصل نشود. ایشان معتقد بود زبان عربی وسیع ترین زبان برای انعکاس معانی و مفاهیم انسانی است که در قلب انسان این صورت پیدا میشود؛ مثلا نتیجهگیری ایشان از معنای «حی على الفلاح» که شعاری است که در اذان آمده است این است که همیشگی و خیر ابدی است.
4. فهم روایی: فهم لطیف روایی خیلی در آیت الله زنجانی جلوه داشت؛ یعنی اهتمام ایشان در این بود که زبان ائمه (ع) را با زبان خودشان معنا و از روایات قرائنی برای فهم مطالب پیدا کنند.[۲۳]
5. پایبندی به سیاق: پایبندی آیت الله سید عزالدین زنجانی در تفسیر قرآن کریم به سیاق تا جایی است که با روایات و شیوههای عقلی تضاد پیدا نکند.[۲۴]
ویژگیها
ویژگیهای علمی
- جامعیت علمی: آیت الله زنجانی دارای جامعیت بسیار بالایی بود. وی در فقه، اصول، حکمت، تفسیر و شناخت فرهنگ جامع و اصیل تشیع صاحب نظر بود.[۲۵] در درسهای اصول و تفسیر آیت الله زنجانی، بعضا از منظر جامعه شناسی، روان شناسی و حتی فلسفه غرب مطالبی را ارائه میداد که برای تحقیق طلبه مفید بود. از ویژگیهای کلاسهای درسی آیت الله زنجانی این بود که در تدریس نگاهی جامع الاطراف به علوم داشت.[۲۶] همچنین در بخشهای مختلف علمی اعم از فلسفه، کلام، تفسیر، بحثهای فقهی، اصولی، هم اساتید فراوانی دیده و هم بسیار کار کرده بود.[۲۷]
- تسلط بر ادبیات فارسی: ایشان مباحثی در حوزه ادبیات، شعر و مثنوی و مولوی شناسی کار کرده بود که نقدهایی از بُعد تخصصی و علمی به محتوا و مضامین این متون داشت.[۲۸] احاطۀ ایشان در این حوزه سبب طرح بحثهایی میشد که برای مخاطب و شاگردان لطیف مینمود.[۲۹]
- مجذوب اشخاص نشدن: قوت اندیشه و شخصیت افراد باعث نمیشد که با شیفتگی سعی در توجیه ضعفهای آنها داشته باشد و نه ضعفهای آنان موجب میشد که ایشان بر قوت و اندیشه آنان چشم بپوشاند. روحیه استقلال فکری و عدم مجذوبیت مفرط در حق فرد و یا اندیشهای و نقد اندیشهها نه افراد، منجر شد که افراد با گرایشهای مختلف سیاسی یا فکری و با برداشتهای مختلف در محضرشان راحت باشند و مشکلات فکری خود را به راحتی مطرح کنند و ایشان هم با همان میزان یاد شده به حل مشکل آنها بپردازد.[۳۰]
ایشان علی رغم تسلط بر فلسفه و عرفان و علی رغم احترام بر اندیشمندان که عمری را در تحقیقات فلسفی و یا سیر و سلوك عرفانی طی کردهاند بارها در کلاس درس به شاگردان میگفت «هیچگاه مجذوب شخصیتهایی مثل ما نشوید، همواره کلام ما را با قرآن و سنت بسنجید». سیره عملی شان نیز همینگونه بود و هیچگاه مجذوب افراد نشد و قرآن و سنت را میزان سنجش افکار قرار داده و برای هماهنگ کردن کلام آنان با قرآن و سنت هیچگاه دست به تأویلات خارج از قواعد عقلایی تفسیر نزد. روحیه تمسک به قرآن و سنت و استقلال در برابر اندیشهها باعث شده که تفسیر قرآن ایشان علاوه بر عمق و دقت که ناشی از سعه اطلاعات و تسلط قواعد و مقدمات تفسیری است خارج از قواعد عقلایی قرائت و تفسیر متن نباشد.[۳۱]
ویژگیهای اخلاقی
- تواضع و شوخ طبعی: آیت الله زنجانی به سبب تواضع خاص خود میان مردم مقبولیت داشت. از دیگر خصوصیات اخلاقی ایشان، شوخ طبع بودنشان بود که مجلس را گرم نگاه میداشت و سبب میشد مباحث خشك علمی که در کلاس مطرح میشد دلنشینتر باشد.[۳۲]
- دلسوزی نسبت به مردم و حمایت از محرومان: رابطه آیت الله زنجانی با مردم مثل پدر مهربان با فرزند بود به مردم بیبضاعت سر میزد.[۳۳] در زمانی که آیت الله زنجانی در زنجان بود ۳۰۰ خانواده را مورد حمایت خود قرار داده بود و با یک اتومبیل همه اقلام مصرفی آنها را تهیه میکرد و غیر از این رفتار، آیت الله زنجانی ادبی خاص داشت همانگونه که مثلا برای استاندار تمام قد میایستاد برای یک فرد عادی نیز هنگام ورود تمام قد میایستاد.[۳۴]
- حشر و نشر با جوانان: ایشان یکی از روحیاتشان حشر و نشر با جوانان بود؛ حوصله با جوانان نشستن و هم کلام شدن، به سخنانشان گوش کردن، شبهه آنان را جواب دادن و ناراحت نشدن یکی از محصنات آیت الله زنجانی بود. آیت الله زنجانی درسهایی در دانشگاه داشت و برخی از اوقات به خواست آنان درس را شروع میکردند.[۳۵]
- مشی مردمی و مردم گرایی: از ویژگیهای آیت الله زنجانی این است که ایشان مشی اجتماعی دارند؛ یعنی در حقیقت انس و مآنست با اطرافیان داشته و حلقه ارتباطی خود را محدود به دوستان حوزوی یا اساتید حوزوی نمیکنند، اتفاقا منزل ایشان بیش از آنکه محل رفت و آمد حوزویان باشد بیشتر محل رفت و آمد اساتید دانشگاه، مسئولان و فعالان اجتماعی – سیاسی بود.[۳۶]
- روان سخن گفتن: یکی دیگر از خصوصیات ویژه آیت الله زنجانی این بود که روان، ساده و قابل هضم سخن میگفت.[۳۷]
- تحمل بالا در شنیدن آرای مخالف: ایشان در شنیدن آرای مخالف تحمل والایی داشت و لذا در عين تأمل دقیق در نقدهای مخالفان در قضاوت احترام بسیار زیادی به مخالف میگذاشت و رعایت انصاف را داشت. ایشان علی رغم این که ضعفهایی را در اندیشهها و آرای مولوی برمیشمردند تأکید بر این داشتند که مثنوی یک شاهکار و در حد يك معجزه است.[۳۸]
اندیشهها
آیت الله سید عزالدین همانگونه که در کلام نبی اکرم (ص) آمده است معتقد بودند که قرآن ثقل اکبر و اهل بیت (ع) ثقل اصغر هستند و تمسك به این دو مایه نجات است ایشان میزان سنجش افکار و اعمال را این دو میدانستند و هر فکر و اندیشه و علمی که با آنها هماهنگ نمیدیدند برنمیتابیدند. سیدعزالدین زنجانی معتقد بود که با مایه علمی اندک و بدون طهارت باطن و بدون استمداد از الطاف الهی نمیتوان از دو ثقل گران بهای قرآن و اهل بیت(ع) بهرهای برد؛ لذا در درسها به تزکیه نفس و جهاد اکبر اهمیت ویژهای میدادند.[۳۹]
دیدگاه در باب ولایت فقیه
آیت الله زنجانی مسئلۀ ولایت فقیه را اینطور تشریح میکند: «در بحث ولایت فقیه، ولایت برداشت دینی است و يك متخصص دینی حکم میدهد. شما چگونه پیش دکتر میروید و او به شما دستور مصرف دارو میدهد، چگونه يك متخصص در روبرو شدن با غیر متخصص برخورد میکند، خوب بحث ولایت فقیه هم همین است و تفاوت آن در این است که متخصص در فقه، سائلا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا لهوا است، غیر از اینکه بر مبانی رأی میدهد و بیدلیل رأی نمیدهد. اگر از او سؤال کنند که بر چه مبنایی این حرف را زدی، مبنایش را تقریر میکند، پس بنابراین عقل میگوید از این فرد باید تبعیت کنید که هوای نفس، ندارد. تقوا دارد، با مبنا هم حرف میزند و اگر از او سؤال شد باید مبنایش را تقریر کند. اگر از مجتهدی سؤال شود که بر چه مبنای این حرف را زدی تقریر میکند پس بنابر این چه مشکلی در تبعیت است.[۴۰]
آثار
از جمله آثار ایشان میتوان به رساله عملیه، راه رستگاری، تفسیر سوره حمد، شرح زیارت عاشوراء، مناسك حج و ترجمه فارسی آن، شرح خطبه حضرت زهرا (س)، زندگینامه علامه فرزانه شیخ محمد جواد بلاغی، مطارحات حوال معيار الشرك في القرآن به زبان عربی و ترجمه فارسی، یکصد و ده سؤال (که مشتمل بر ۱۱۰ عدد از استفتائاتی است که از معظم له پرسیده شد)، مقالات فراوان در مجلات مختلف از جمله آثار منتشر شده آیت الله حسینی زنجانی است. آثار منتشر نشده زیادی دارند که عبارتند از: تقریرات اصول و فقه آیت الله حجت کوه کمرهای، تقریرات اصول و فقه آیت الله بروجردی، فیض العليم في شرح تحفة الحكيم، شرح زیارت آل یاسین، تعلیقه بر وسيلة النجاة آیت الله اصفهانی و رسالة في حقيقة الايمان اشاره نمود.[۴۱]
در کتاب معیار الشرک فی القرآن، ایشان با تکیه بر آیات قرآن به دفاع از شیعیان در مقابل هجمههای وهابیان پرداختهاند بطوری که میتوان این اثر را عمیقترین کتاب شیعه در رد وهابیت دانست.[۴۲] ترجمه فارسی آن نیز به وسیله (مرحوم) ابوالفضائل مجتهدی انجام شده که بوستان کتاب قم آن را چاپ کرده است.[۴۳]
پاورقیها
- ↑ ارجاعاتِ مقالۀ حاضر به ماهنامۀ رایحه، سال پنجم، شماره72 (اسفند 1388) است که به نکوداشت آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی اختصاص دارد
- ↑ ص55
- ↑ ص 34
- ↑ ص5
- ↑ ص7
- ↑ ص10
- ↑ ص8
- ↑ ص10
- ↑ ص43
- ↑ ص10
- ↑ ص12
- ↑ ص27
- ↑ ص33
- ↑ ص19
- ↑ ص35
- ↑ ص47
- ↑ ص14
- ↑ ص20
- ↑ ص35. 36
- ↑ ص37
- ↑ ص40
- ↑ ص32
- ↑ ص.20
- ↑ ص44. 52
- ↑ ص34
- ↑ ص33
- ↑ ص34
- ↑ ص39
- ↑ ص41
- ↑ ص68
- ↑ ص67
- ↑ ص33
- ↑ ص30
- ↑ ص30
- ↑ ص36
- ↑ ص41
- ↑ 61
- ↑ ص68
- ↑ ص67
- ↑ ص60
- ↑ ص12
- ↑ ص.18
- ↑ ص24