سطو (ریشه)
ریشه «سطو» (STW)؛ رفتن، یورش بردن. این ریشه تنها 1 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
سطو: حمله و گرفتن بشدّت. در قاموس گويد «سَطَا عَلَيْهِ وَ بِهِ سَطْواً وَ سَطْوَةً: صال او قهر بالبطش» «تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا ...» حج: 72. در چهره كفّار بهنگام خوانده شدن آيات ما انكار مىبينى نزديك است بسوى كسانيكه آيات ما را بر آنها ميخوانند حمله كنند و دست بگشايند. اين كلمه فقط يكبار در قرآن يافته است (قاموس قرآن، ج3، ص267).
ساختهای صرفی در قرآن
سَطَوَ (فعل مجرد): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | سَطَوَ | سَطَوَ | سَطَوَ | سطو: حمله و گرفتن بشدّت | قاموس قرآن، ج3، ص: 267 | |
آفروآسیایی | *sVṭ- | سط | go, come, stride | رفتن، آمدن، قدم زدن | ||
آفروآسیایی | ||||||
سامی | *šVṭVw- | شطو | 'make large steps' | "گام های بزرگ برداشتن" | ||
سامی | *si(n)ṭ- | سط | flat hand with wrist | دست صاف با مچ دست | ||
عبری | PB *sīṭ in ha-ssīṭ | سِط ِن هَ-سِّط | 'the distance between the tip of the thumb and that ofthe index finger when held apart, or between the root of the thumb and the tip of the index finger when the former is leaning against the latter' | "فاصله بین نوک انگشت شست و انگشت سبابه وقتی از هم فاصله دارند، یا بین ریشه شست و نوک انگشت سبابه زمانی که اولی به دومی تکیه داده است" | [Ja 977]. | |
سریانی | sīṭā | سِطَ | 'palmus' | کف دست | [Brock 469] | |
عربی | sṭw | سطو | ||||
عربی | sinṭ- | سِنط- | 'poignet, os qui joint l'avant-bras à la main' | مچ دست، استخوانی که ساعد را به دست میپیوندد | [BK 1 1151] |