حلل (باز کردن)
ریشه «حلل» (ḤLL)؛ گشودن، باز کردن. حلال در مقابل حرام. این ریشه در این معنا، 47 بار در قرآن آمده است.
معنای لغوی
حلّ: (بفتح اوّل) باز كردن. (صحاح- مفردات) وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي طه: 27 گره از زبان من باز كن.
حلّ بكسر حاء بمعنى حلال استعاره از باز كردن گره (معنى اصلى) است مثل هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ نحل: 116 (از مفردات) پس حلال آنست كه از ممنوعيّت باز شده است (قاموس قرآن، ج2، ص167).
ساختهای صرفی در قرآن
حَلال (اسم): 6 بار
حِلّ : 4 بار
مَحِلّ : 3 بار
حَلائِل : 1 بار
حلَّ-ِ (فعل مجرد) : 12 بار
اَحَلَّ1 (فعل باب افعال): 18 بار
مُحِلّ (اسم فاعل باب افعال) : 1 بار
حَلَّ-ُ1 (فعل مجرد): 1 بار
تَحِلَّة (مصدر باب تفعیل: تفعلۀ): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | حَلَّ-ُ1 | حَلَّ-ُ1 | حَلَّ-ُ1 | حلّ: باز كردن گره | قاموس قرآن، ج2، ص: 166 | |
آفروآسیایی | *ḥul- | حل | untie | باز کردن (گره) | ||
آفروآسیایی | *HVl- | هل | close, lock | بستن، قفل کردن | ||
سامی | *ḥul- | حل | 'untie' | باز کردن (گره) | ||
سامی | *ḫVl- | خل | 'lock' (v.) | "قفل کردن" | ||
اکدی | ḫalālu | خَلَلُ | ||||
عربی | ḥll | حلل |