حقوق شهروندی
حقوق شهروندی؛ در اصطلاح رایج، به مجموع حقوق و آزادیهایی گفته میشود که دولت اجرای آن را طبق قوانین داخلی برای اتباع خود تأمین و تضمین میکند. اما درواقع، حقوق شهروندی یک مقوله سه ضلعی متشکل از رابطه مردم با حاکمیت، حاکمیت با مردم و مردم با مردم است که هر کدام از این سه ضلع دارای وظایف و تکالیفی هستند. ثبات و امنیت، افزایش مشارکت مردمی، افزایش خدمترسانی، تعالی بینش سیاسی، سنگینکردن کفه عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور، افزایش معنویت واخلاق در فضای عمومی جامعه از زمینههای مهم تحقق حقوق شهروندی است.
تعریف
تعریف لغوی
تعبیر حق شهروندی از دو بخش «حق» و «شهروند» تشکیل شده است؛ بخش اول این ترکیب یعنی «حق» بر هرچیزی که دارای نوعی ثبوت و وجوب است، اطلاق میگردد.[۱] لذا در لغت عربی برای حق و مشتقات آن معانی مختلفی ذکر شده است لکن در لغت عرب میتوان تعاریف را به یک معنا بازگرداند و آن معنا به اعتبار وجه مصدری حق، "ثبوت" و به اعتبار وجه وصفی آن، "ثابت" میباشد.[۲] شهروند نیز کسی است که اهل یک شهر یا کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد.[۳]
تعریف اصطلاحی
حقوق شهروندی در اصطلاح، به مجموع حقوق و آزادیهایی گفته میشود که دولت اجرای آن را طبق قوانین داخلی برای اتباع خود تأمین و تضمین میکند و محتوای آن ممکن است از یک کشور به کشور دیگر متفاوت باشد.[۴] در تعریفی دیگر، حقوق شهروندی را حقوقی برای اتباع کشور در رابطه با موسسات عمومی همانند حقوق سیاسی، حق استخدام عمومی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق گواهی دادن در مراجع رسمی دانستهاند.[۵]
تمایز حقوق شهروندی با حقوق بشر و حقوق شهرنشینی
مفاهیم حقوق شهروندی، حقوق شهرنشینی و حقوق بشر شبیه به بکدیگر هستند، اما تفاوتهایی با یکدیگر دارند. منظور از حقوق شهروندی، حقوقی است که تابع تابعیت فرد است؛ یعنی فرد اگر تابع حکومتی باشد این حقوق را داراست و بهصورت طبیعی از این حقوق برخوردار نیست. حقوق شهرنشینی نیز نه به ذات و نه به تابعیت او باز میگردد، بلکه به مکانی که در آن زندگی میکند مرتبط است. درحالیکه حقوق بشر، حقوقی است که ذات انسان دارد فارغ از اینکه شهروند یک شهر باشد.[۶]
ابعاد حقوق شهروندی
حقوق شهروندی نه تنها مطالبه حقوق را تضمین میکند، بلکه واجبات و وظایفی را به عهده افراد میگذارد. بنابراین رابطه شهروند با دولت رابطه دو سویه است.[۷] درواقع، حقوق شهروندی صرفاً این نیست که شهروندان حق و حقوقی دارند که باید آنها را مطالبه کنند. حقوق شهروندی ضلع دیگری هم دارد که طبق آن حاکمیت نیز حقوقی دارد و شهروندان باید آنها را رعایت کنند. به عبارت دیگر شهروندان در قبال حاکمیت و حکومت تکالیفی دارند. ضلع سوم حقوق شهروندی، حقوق مردم نسبت به یکدیگر است. بنابراین، حقوق شهروندی از مقوله سه ضلعی یعنی مردم با حاکمیت، حاکمیت با مردم و مردم با مردم برخوردار است که هر کدام از این سه ضلع دارای وظایف و تکالیفی هستند.[۸]
انواع دیدگاهها نسبت به حقوق شهروندی
سه دیدگاه را میتوان بهعنوان دیدگاههای رایج در خصوص حقوق بشر و شهروندی درنظر داشت. در رویکرد اول نگرش عمومی یک کشور بر کل کشورها غالب است و به الگوی آمریکایی یا هانتینگتون معروف است. در رویکرد دوم و از منظر رویکرد مدرنیستها، بنیادهای حقوق شهروندی جهانشمول بوده و قایل به تفکیک حقوق بشر و حقوق شهروندی نیستند، بهطوریکه سخن گفتن از حقوق بشر مربوط به یک کشور و جامعه را ناصحیح میدانند. پستمدرنها در مقابل رویکرد مذکور قرار دارند و بر مؤلفههای بومی منطقهای و ارزشها و فرهنگهای اجتماعی هر جامعه تاکید داشتهاند و معتقدند نمیتوان نسخۀ واحدی برای همه ارائه نمود.[۹]
تمایز حقوق شهروندی اسلامی با آموزههای غرب
تفاوتهای بنیادینی بین آموزههای غرب و حقوق شهروندی اسلامی وجود دارد که برخی از آنها عبارتاند از: 1.حقوق شهروندی اسلامی بر مبنای مبانی الهی است؛ قرآن کریم، سیره نبوی(ص) و ائمه اطهار(ع)، و وحی امتیازی است که غرب از آن بیبهرهاند. 2.در غرب، درصورتیکه حقوق شهروندی اجرا نشود، فقط مجازات دنیوی مطرح است. اما در مبانی اسلام، فراتر از مجازات دنیوی، عدم رعایت حقالناس گناه شمرده میشود. این یک ضمانت اجرایی قوی است. 3.اعتقاد راسخ در حاکمانی که قائل به مبانی اسلامی هستند، عاملی است تا این حقوق، وسیلهای برای سوءاستفاده سیاستمداران قرار نگیرد. درحالیکه غرب، فاقد این عامل است.[۱۰] 4.در بعضی از مبانی حقوق شهروندی غیراسلامی، این حقوق بیانی حقگرا دارد؛ یعنی پیش و بیش از آنکه بشر را مکلف پندارد، محق میانگارد. درحالیکه در نظام حقوقی اسلام حق وتکلیف با هم وجود دارد. 5.مکتب حقوق پوزیتویستی برای حقوق شهروندان ماهیتی صرفاً قراردادی و اعتباری قایل است ولی حقوق شهروندی در اسلام با نگرشی کاملتر و جامعالوجهین برمصالح، مفاسد و واقعیات تکیه داشته و ترکیبی از ماهیت اعتباری و واقعی است.[۱۱]
پیشینه و جایگاه حقوق شهروندی در اسلام
اسلام، در دورانی که پدران از ترس تهیدستی، فرزندان خود را میکشتند[۱۲] و دختران خود را زنده بهگور میکردند[۱۳]، علاوه بر بهرسمیت شناختن حقوق افراد، احیاگر حقوق آنان در جامعۀ جاهلی آن زمان بوده است. لذا پیامبر اکرم (ص) در خطبۀ حجة الوداع فرمودند: إنّ دماءَکم و أموالَکم و أعراضَکم علیکم حرامٌ؛[۱۴] «همانا خونها و اموال و آبروهایتان بر شما محترم است». عرب جاهلی، زن را به مکر و کید میشناختند و او را به مار تشبیه میکردند. فکر و اندیشه زن را سست و ضعیف، و نظرخواهی با وی نشانه حماقت میدانستند، بهطوریکه وقتی میخواستند به سسترایی کسی مثال بزنند آن را به (رای النساء) تشبیه میکردند؛[۱۵] اما با ظهور اسلام، زن از مقام و موقعیتی والا برخوردار گردید و دین اسلام، حقوق پایمال شده او را اعاده کرد. قرآن کریم در آیه ١٢٤ سوره نساء، آیه 5 و 6 سوره فتح و آیه ١٣ سوره حجرات به تساوی زن و مرد در بهرهمندی از رسیدن به کمال و مقام بندگی یا ابتلا به انواع عذابها به دلیل مخالفت با دین، اشاره نموده است. از جمله حقوقی که اسلام برای شهروندان یک جامعه قرار داده این است که هیچ کس را نمیتوان به جهت داشتن اعتقاد خاص، مورد آزار و اذیت قرار داد. از اینرو، قرآن میفرماید «لا اکراه فی الدین» (بقره/٢٦٥). نه تنها در قبول دین اجبار وجود ندارد، بلکه سایر ادیان تا زمانی که مخل نظم جامعه نیستند میتوانند در کنار مسلمانان زندگی کنند و در عین حال، هیچ کس حق تعرض به مال، جان و ناموس آنها را ندارد. میتوان رعیت در اسلام را، معادل شهروند امروزی دانست. بر همین اساس، شهروندان اسلامی در کنار حقوقی که دارند، دارای مسئولیتهای اجتماعی نیز هستند. لذا پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: کلُّکم راعٍ و کلُّکم مسوولٌ عن رعیّتِهِ[۱۶]؛ «هریک از شما مسئول هستید و هریک از شما نسبت به زیردستانش بازخواست میشوید». در حدیث دیگری در همین موضوع، میفرمایند: «هرکس شب را به صبح برساند در حالیکه به امور مسلمین اهتمام ندارد، از مسلمانان نیست»[۱۷].
حقوق متقابل دولت و مردم در نهجالبلاغه
حضرت علی(ع) در یک سخنرانی رسمی پس از به خلافت رسیدن، از حقوق همسان مردم با خویش، بهعنوان زمامدار جامعه، سخن گفت. امام در فرازی از سخنان خویش، به تبیین رابطۀ خود بهعنوان زمامدار جامعه و مردم پرداخته است و میفرماید: فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ... وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي[۱۸]؛ «خداوند به خاطر ولایتی که بر شما دارم، حقی برای من بر عهده شما نهاده و شما نیز حقی همانند حق من بر عهده من دارید.... بزرگترین حقی را که خدای سبحان واجب کرد، حق حاکم بر مردم و حق مردم بر حاکم است». ایشان ضمن آنکه، این حقوق متقابل را همسان توصیف کرده، آثار و برکات رعایت حقوق و وظایف متقابل دولت و ملت را برشمرده و عواقب بیتوجهی به آنها را گوشزد نمودهاند. براین اساس، اگر رهبر و مردم هر دو به وظایف خویش عمل کنند و حقوق طرف مقابل را پاس دارند، حق در آن جامعه عزت مییابد و راههای دین پدیدار و نشانههای عدالت برقرار و سنت پیامبر(ص) پایدار میشود. در این صورت مردم بر تداوم حکومت امیدوار میشوند و دشمن نیز از آرزویش مأیوس میشود. از سوی دیگر، اگر مردم و حکومت حقوق یکدیگر را پاس ندارند، وحدت کلمه از بین میرود، نشانههای ستم آشکار میشود، نیرنگبازی در دین فراوان شده، راه گسترده سنت پیامبر اکرم(ص) متروک، هواپرستی فراوان، احکام دین تعطیل و بیماریهای دل فراوان میشود.[۱۹]
راهکارهای اعتلای حقوق شهروندی در جامعه
مشارکت مردم رکن اصلی در حوزه حقوق شهروندی است. بنابراین توجه به شرایط فرهنگی، تاریخی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هر جامعه در همه مراحل تدوین، تصویب و اجرای حقوق شهروندی باید مدنظر قرار گیرد. نباید افراد را از نظر برخورداری از این حقوق به شهروندان درجه یک و درجه دو تقسیم کرد. مردم باید اطمینان داشته باشند که در مقابل تضییع حقوقشان توسط دیگران، تحت حمایت دولتها خواهند بود که خود میتواند در تحقق امنیت در جامعه نیز تأثیرگذار باشد.[۲۰] ثبات و امنیت، به اوج رسیدن مشارکت مردم، مسابقه خدمترسانی، تعالی بینش سیاسی، سنگینکردن کفه عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور، افزایش چشمگیر معنویت واخلاق در فضای عمومی جامعه از بسترهای مهم و یا ارکان تحقق حقوق شهروندی است.[۲۱]
منابع
ایکنا
ارجاعات
- ↑ . لسان العرب، ج10، ص50؛ کتاب العین، ج3، ص6
- ↑ . حق و حکم و فرق میان آنها، ص٢٩
- ↑ . عمید، ص ٣٦٩
- ↑ . آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص ٩
- ↑ . مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ص137
- ↑ . فقه حقوق شهروندی در فقه شیعی به رسمیت شناخته نشده است
- ↑ . حقوق شهروندی در نهجالبلاغه مفهومی مدنی و دینی و نتیجه آن تعادل در جامعه است
- ↑ . راهکار مطالبه قانونی حقوق شهروندی
- ↑ . بیانیه گام دوم انقلاب، سرشار از آموزههای اصیل حقوق شهروندی است
- ↑ . تمایز آموزههای غرب و حقوق شهروندی اسلامی
- ↑ . بیانیه گام دوم انقلاب، سرشار از آموزههای اصیل حقوق شهروندی است
- ↑ . إسراء/٣١
- ↑ . نحل/٥٩
- ↑ . بحارالانوار، ج23، ص165
- ↑ . المفصل فی تاریخ العرب، ج4، ص618
- ↑ . بحارالانوار، ج72، ص38
- ↑ . همان، ج103، ص2
- ↑ . نهجالبلاغه، خطبه 216
- ↑ . ویژگیهای حقوق شهروندی از دیدگاه امام علی(ع)
- ↑ . مشارکت مردم؛ رکن کلیدی حقوق شهروندی
- ↑ . بیانیه گام دوم انقلاب، سرشار از آموزههای اصیل حقوق شهروندی است