حدد (ریشه)
ریشه «حدد» (ḤDD)؛ مرز، تیزی، آهن. این ریشه و مشتقاتش جمعا 25 بار در قرآن آمده است.
معنای لغوی
حدّ: مرز. راغب گويد: واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آندو جلوگيرى ميكند. تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها (بقره: 187). آنهاست مرزهاى خدا پس بآنها نزديك نشويد.
إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كُبِتُوا كَما كُبِتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ (مجادله: 5). محادّه بمعنى دشمنى و مخالفت است زيرا حالتى عارض انسان ميشود كه از اطاعت خدا و رسول بازش ميدارد مثل كبر و غرور.
وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ (حديد: 25). آهن را از آن حديد گويند كه منع و دفع كننده است (صحاح)
فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (ق: 22) چشم تو امروز تيز است (قاموس قرآن، ج2، ص112).
ساختهای صرفی در قرآن
حُدود (جمع حَدّ): 14 بار
حادَّ (فعل باب مفاعله): 4 بار
حَدید (اسم: آهن): 5 بار
حَدید (صفت: تیز): 2 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | حُدود | حُدود | حُدود | حدّ: مرز | قاموس قرآن، ج2، ص: 112 | |
آفروآسیایی | *had(Vd)- | هد | forge | شکل دادن (با ریخته گری و آهنگری) | ||
سامی | *ḥVdVd- | حدد | 'forge, sharpen' | شکل دادن (با ریخته گری و آهنگری)، تیز کردن | ||
عربی | ḥdd u/i,1 | حدد |