البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)
البیان فی تفسیر القرآن؛ اثری علوم قرآنی و تفسیری از آیتالله خویی. این اثر در دوره معاصر به سبب شخصیت برجسته علمی آیت الله خویی در مجامع علمی بسیار مورد توجه بوده است. این کتاب به زبان عربی نگارش شده و شامل برخی از مباحث علوم قرآنی از جمله اعجاز، تحریف، نَسْخ و نیز تفسیر سوره حمد است.
مؤلف
سیدابوالقاسم موسوی خویی (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) از مراجع تقلید شیعه، رجالی و نویسنده مجموعه ۲۳ جلدی معجم رجال الحدیث است. آیات عظام میرزای نائینی و محقق اصفهانی دو تن از استادان ایشان در فقه و اصول بودهاند. آغاز رسمی مرجعیت مرحوم خویی پس از درگذشت آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی دانسته شده و درگذشت سیدمحسن طباطبایی حکیم، آغاز مرجعیت وی مخصوصاً در عراق خوانده شده است. خویی، در طول هفتاد سال تدریس، یک دوره کامل درس خارج فقه و شش دوره درس خارج اصول فقه را تدریس کرده و یک دوره کوتاه هم به تدریس تفسیر قرآن پرداخت.
بزرگانی از جمله آیات عظام محمداسحاق فیاض، سیدمحمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سیدعلی سیستانی، حسین وحید خراسانی، سیدموسی شبیری زنجانی، سیدموسی صدر و سید عبدالکریم موسوی اردبیلی از شاگردان خویی معرفی شدهاند.
بسیاری از آثار خویی، در کتابی پنجاه جلدی با عنوان موسوعة الامام الخوئی گردآوری شده است که ۴۲ جلد از این مجموعه، شامل یک دوره کامل فقه استدلالی، و جلد ۴۳ تا ۴۸، یک دوره کامل اصول فقه است. جلد ۴۹ از این مجموعه، شامل چند رساله رجالی و سه رساله از تقریرات درسهای وی و مواردی دیگر است و جلد پنجاه، حاوی کتاب البیان فی تفسیر القرآن است.
روش تفسیری البیان
مقام علمی آیتاللّه خویی و تبحر و اجتهاد ایشان در فقه، اصول، رجال، حدیثشناسی، ادبیات عرب و بسیاری دیگر از علوم اسلامی موجب شده تا ایشان در هر یک از علوم اسلامی که قلم میزند با روحیهای استدلالی و اجتهادی به بررسی و طرح مسائل بپردازد و در موارد زیادی به نوآوری و ارائه دیدگاهها و راه حلهای نوین در عرصه علم و اندیشه دست یابد. کتاب البیان نیز از این قاعده مستثنی نیست. ایشان در جای جای مباحث مرتبط با تفسیر آیات مانند: واژهشناسی، نکات ادبی، اختلاف قرائات، ارائه برداشت تفسیری از آیات یا بررسی دیدگاههای تفسیری، با تکیه به توان علمی بالای خود به بررسی اجتهادی و نقد و بررسی دیدگاهها و ارائه دلایل و استدلالهای جدید میپردازد.
آیتالله خویی با پشتوانه سترگ علمی به نگارش تفسیر البیان اقدام کرده است. از این رو بیش از هر چیز آنچه در این اثر رخ مینماید افزون بر نوآوری و اجتهاد، جامعنگری و بهرهگیری مؤلف از دانستههای تفسیری، حدیثی، کلامی، فقهی، اصولی، حکمی، ادبی و تاریخی در تفسیر قرآن است. آیتالله خویی با انتقاد از مفسرانی که قرآن را تنها از یک جنبه بررسی کردهاند، ضرورت نگرش جامعگرایانه به قرآن را مطرح میکند. ایشان معتقد است: «اغلب مفسران تنها به پارهاى از مباحث و علوم قرآن پرداخته، از قسمت اعظم آن که میتواند عظمت و واقعیت قرآن را نشان دهد، غفلت ورزیدهاند مثلا، بعضى از مفسرین، قرآن را تنها از نظر قواعد ادبى و از ناحیه لفظ و اعراب تفسیر نمودهاند و بعضى دیگر قرآن را با دید فلسفى مورد بررسى قرار دادهاند، گروه سومى نیز قرآن را با علوم جدید تفسیر مینمایند و در عین حال همه این مفسرین چنین میپندارند که قرآن با همین دید نازل گردیده است که آنان میبینند.»
نگاهی گذرا به مباحث ادبی، کلامی، تفسیری و اجتماعی تفسیر البیان نشان میدهد که چگونه آیتالله خویی با تبحر و دقت بالا به تفسیر آیات پرداخته است و هر آیه را از جنبههای مختلف تحلیل و بررسی کرده است. بدین سان مؤلف محترم البیان تلاش کرده است از یکسونگری در امان بماند و حتی الامکان معنای جامع آیه را تبیین نماید.
در مجموع روش تفسیری البیان عبارت است از گونه و روش تعامل مفسر با ابزارها و منابع تفسیری. تقسیمات گوناگونی که برای روشهای تفسیر ذکر شده مانند تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر عقلی، تفسیر روایی، تفسیر رمزی و عرفانی، تفسیر ادبی و غیره ناظر به شیوه استفاده مفسر از یک یا چند ابزار تفسیری است.
آیتالله خویی در تفسیر البیان در درجه نخست از قرآن سود جسته است و تلاش کرده تفسیر خود از آیات و نقد و بررسی اقوال و دیدگاههای تفسیری را با استناد به آیات قرآن انجام دهد. پس از قرآن، روایات اهل بیت(ع) بررسیهای عقلی و نکات ادبی سایر منابع تفسیری ایشان را تشکیل میدهد. با توجه به جامعنگری آیتالله خویی به منابع تفسیری و کاربرد گسترده استدلالهای عقلی در این تفسیر، باید روش تفسیری البیان را روش اجتهادی معرفی کرد.[۱]
منابع
ایکنا