آیه نسخ

از قرآن پدیا

آیه نسخ؛ آیه صد و ششم سوره بقره، آیه نسخ نام دارد. نسخ در قرآن به معنای از بین رفتن حکم قبلیو جایگزینی حکم جدید معنا شده است. نسخ زمانی صورت می‌گیرد که مصلحت حکمی از احکام منقضی و بنابر شرایط جدید، نیاز به حکم دیگری وجود داشته باشد.

مفهوم شناسی نسخ

از ديگر ويژگی‌های قرآن كريم، وجود آيات منسوخ است. مبحث نسخ ريشه در آيات و روايات دارد ؛ زيرا برخی آيات قرآن، موضوع نسخ و تبديل آيات را مطرح می‌كند و روايات اهل بيت(ع) نيز بر آن تأكيد دارند. كتاب­ها و مقالات فراوان در اين موضوع تدوين شده است كه نشانگر جايگاه مهم نسخ در مباحث علوم قرآنی است.

مفهوم لغوی

نسخ در لغت، به معنای رونويسی از نوشته و زايل كردن يا ابطال چيزی و قرار گرفتن يا قرار دادن چيزی ديگر به جای آن است.

مفهوم اصطلاحی

نسخ در اصطلاح، عبارت است از: «برداشتن حكم ثابت شرعی با سرآمدن زمان آن». به عنوان مثال: مسلمانان بعد از هجرت به مدينه، به مدت شانزده ماه به سوى بيت‌المقدس نماز مى‌‏خواندند، پس از آن دستور تغيير قبله صادر شد و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى كعبه كنند.[۱]

در این میان ناسخ به آیه‌ای اطلاق می‌شود که سبب وقوع هر گونه تغییر در حکم آیه پیشین شود، اعم از آنکه حکم پیشین را کاملا لغو کند یا منجر به افزودن تخصیص و تقیید در حکم آن آیه شود، اما از دوران شافعی به بعد، نسخ فقط به مورد اول اطلاق می‌شد و تخصیص و تقیید را در برنداشت. لذا، همیشه درباره مصادیق نسخ نیز اختلاف قابل‌ توجهی وجود داشته و دارد، چنانکه برخی از عالمان دینی تعداد آیات منسوخ را بیش‌ از ۲۰۰ آیه دانسته و برخی دیگر تعداد آن را بسیار محدود و حتی در حد یک آیه می‌پندارند. گروهی نیز که عمدتا از دانشمندان معاصر محسوب می‌شوند، به‌ کلی، وقوع نسخ در قرآن را انکار می‌کنند.[۲]

شان نزول

خداوند در این آیه اعلام مى‌دارد هر حكمى را كه نسخ كنیم یا به فراموشى بسپاریم، بهتر از آن یا مانندش را مى‌آوریم. در شأن نزول این آیه گفته‌اند: چون خداوند برخى از احكام و دستورها را نسخ مى‌كرد، یهودیان طعنه مى‌زدند و مى‌گفتند: محمد، داراى رأیى متین و محكم نیست؛ زیرا وقتى دستور و حكمى را بیان مى‌كند پس از مدتى حكم و دستور دیگرى برخلاف آن مى‌آورد و خداوند این آیه را بر رد آنان نازل كرد. به نقلى دیگر، یهودیان مى‌گفتند: محمد اصحاب خود را به امرى مأمور سپس آنان را از آن نهى مى‌كند. اگر سخنان او وحى مى‌بود، تناقضى در آن‌ها وجود نمى‌داشت و این آیه نازل شد. در معناى نسخ و نسیان در این آیه، مفسران به طور گسترده سخن گفته‌اند.[۳]

كاربرد قرآنی نسخ

واژه نسخ دو بار در قرآن و هر دو به معنای عام لغوی به‌كار رفته است؛ از جمله می‌فرمايد:

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَیْءٍ قَدِيرٌ (بقره، ۱۰۶) هر حكمی را نسخ كنيم يا آن را به [دست] فراموشی بسپاريم، بهتر از آن يا مانندش را می‏آوريم؛ مگر ندانستی كه خدا بر هر كاری تواناست.

واژه «آيه» در اين آيه, اختصاصی به آيات تشريعی، يعنی آيات قرآن ندارد و شامل آيات تكوينی (مانند امور عينی­ای كه نشان وجود خدا و صفات اوست) نيز می­شود؛ از آن جمله وجود پيامبر - صلی الله عليه و آله - و امام معصوم – عليه السلام - كه از آيت­های بزرگ خدا محسوب می­شوند. بر اين اساس مراد از نسخ آيه، از ميان بر داشتن آيات تكوينی و تشريعی است كه معنايی عام­تر از نسخ اصطلاحی است؛ يعنی خداوند آنچه از نشانه­های خود را كه زايل می­كند و آيه بودن آن را در متن خارج از بين می­برد, يا علم آن را از ذهن افراد می­برد، بهتر از آن يا همانند آن را به جای آن می­آورد. مراد از نسخ آيه، نابودی آن نيست. از آن‌جا كه ممكن است آيه بودن هر چيزی چند ساحتی باشد, نسخ آن نيز می­تواند به يك يا چند ساحت آن تعلق گيرد. به عنوان نمونه نسخ آيات الاحكام، فقط در بعد تشريع است؛ به اين معنا كه پس از نسخ، بيانگر حكم الاهی نيست؛ اما اصل آن و ديگر ساحت­های آن (مانند اعجاز و ...) باقی می­ماند.[۴]مقصود از «خير منها او مثلها» لحاظ دو حالت است؛ اگر حكم ديروز را نسبت‏ به ‏شرايط امروز بنگرى، حكم امروز اصلح (خير) است و اگر هر يك را در جاى خود بنگرى هر دو حكم همانند هستند؛ زيرا هر يك با شرايط متناسب خود توافق كامل دارد. فرق ميان نسخ و «انساء» در آن است كه اگر حكم سابق هنوز زنده است ولى‏ شرايط تغيير يافته و حكم جديدى را مقتضى ساخته است، آن را نسخ مستقيم ‏مى‏گوييم. اما اگر حكم سابق بر اثر گذشت زمان به دست فراموشى سپرده شده و از يادها رفته يا تحريف شده است، آن را «انساء»مى‏ناميم، به اين معنا كه اين حكم از يادها برده شده است.

خلاصه در آيه كريمه مى‏فرمايد چه نسخ مستقيم صورت گيرد يا حكم سابق‏ فراموش شده باشد و از نو حكم تازه آورده شود، در هر دو صورت رعايت اصلح ‏شده است و آن‌چه به صلاح مردم است ‏بر آنان عرضه مى‌شود. اين آيه مى‏خواهد اين شبهه را بزدايد كه در نسخ احكام يا شرايع هيچ‌گونه اشتباه يا تغيير در رأى كه‏ حاكى از پى‌بردن به ناروایى حكم سابق باشد رخ نداده است، بلكه هر يك در جاى‏ خود رواست.[۵]

وقوع نسخ در قرآن

وقوع نسخ در قرآن به این معنا که آيا در قرآن كريم آيات منسوخه­ ای وجود دارد؟ عالمان مسلمان ديدگاه­های مختلفی در اين‌باره مطرح كرده­اند؛ برخی به كلی وجود آيات منسوخه در قرآن را انكار كرده­اند، ودر مقابل گروهی آيات زيادی را منسوخه می­دانند تا آن‌جا كه برخی شمار آيات منسوخه را تا دويست آيه رسانده ­اند.

به نظر هيچ­ يك از دو ديدگاه پيش­ گفته قابل پذيرش نيست؛ زيرا - چنان‌كه گذشت آيات و رواياتی بر وجود نسخ در قرآن دلالت دارد, افزون بر آن بررسی و مقايسه برخی از آيات با يكديگر نيز، منسوخ بودن برخی از آيات را روشن می‌كند. از سوی ديگر شمارگان آيات منسوخ بسيار محدود بوده و ادعای نسخ درباره بسياری از آيات قابل مناقشه است.

ضرورت نسخ در قرآن

نسخ نزد پيشينيان مفهومى گسترده‏تر از مفهوم كنونى داشته است. در گذشته هرگونه تغيير در حكم پيشين را نسخ مى‏گفتند،در حالى‌كه نسخ مصطلح امروز جايگزين كردن حكم جديد به جاى حكم قديم است. بدين ترتيب نسخ در نزد پيشينيان تخصيص عام يا تقييد اطلاق را نيز شامل مى‏شود. ولى امروزه تنها به‏ همان جايگزينى حكمى به جاى حكمى ديگر گفته مى‏شود، به اين معنا كه حكم سابق به كلى منسوخ و حكم ناسخ جاى آن را بگيرد. تمامى شبهات و بحث‏ها در مورد همين معناى اخير است. اهميت ‏بحث نسخ موقعى روشن مى‏شود كه پذيرفته شود در قرآن آيات منسوخه در كنار آيات محكمه (غير منسوخه) وجود دارد. در اين صورت براى يك ‏محقق معارف قرآنى ضرورت مى‏يابد تا آيات منسوخه را بشناسد و آن‏ها را از آيات محكمه جدا سازد. يك فقيه كه در صدد استنباط احكام فقهى از قرآن‏ است، يا يك متكلم كه به دنبال دريافت معارف قرآنى است، بايد توان‏ تشخيص آيات محكمه را داشته باشد. يك فقيه در مقام فتوى و يك قاضى به هنگام صدور حكم، لازم است هوشيار باشد تا مبادا آيات منسوخه را مورد فتوى يا قضا قرار داده باشد. «ابو عبدالرحمان سلمى» گويد كه: مولا اميرالمؤمنين(ع) با يكى از قاضيان كوفه روبرو شد. از او پرسيد: «آيا آيات ناسخه را جدا از آيات منسوخه مى‏شناسى؟» آن قاضى‏ گفت: «نه»، آن‌گاه حضرت(ع) فرمودند: «در اين صورت هم خود را نابود كرده و هم ديگران ‏را نابود ساخته‏اى‏.» در هر حركت اصلاحى و رو به پيش، لازمه تكامل، نسخ برخى آيين‌نامه‏ها ودستورالعمل‏ها است؛ زيرا در يك حركت تدريجى وجود مراحل پى‌درپى و تغيير شرايط، لزوم بازنگرى در برنامه‏ها را ضرورى مى‏سازد. البته اين تا موقعى است كه‏ حركت به رشد نهایى و كمال مقصود نرسيده باشد. هرگاه برنامه‏ها تكامل يافت مسأله نسخ نيز منتفى مى‏شود؛ لذا نسخ در يك شريعت تا موقعى است كه پيامبر حيات داشته باشد و فوت وى ديگر جایى براى نسخ در شريعت‏باقى نمى‏گذارد. نسخ پياپى در يك شريعت نوبنياد همانند نسخه‏هاى طبيب است كه با شرايط و احوال مريض تغيير پيدا مى‌كند.[۶]

نمونه ه­ایی از آيات ناسخ و منسوخ

یَا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مجادله,۱۲) ای كسانی كه ايمان آورده­ايد، وقتی با پيامبر راز گوييد پيش از راز گفتن خود صدقه‌ای بدهيد اين برای شما پاك­تر و بهتر است؛ پس اگر (صدقه­ای) نيافتيد، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (می­توانيد بی صدقه راز گوييد).

در اين آيه به وجوب پرداخت صدقه برای گفت‌وگوی خصوصی با پيامبر تصريح شده است. با نزول اين آيه كسی جز علی بن ابی طالب – عليه السلام - با پيامبر – صلی الله عليه و آله - نجوا نكرد. حضرت ديناری داشت كه به ده درهم تبديل كرد و برای هر بار رازگويی با پيامبر (ص) درهمی به فقيران پرداخت. پس از آن آيه ديگری نازل شد و حكم لزوم پرداخت صدقه در رازگويی با پيامبر – صلی الله عليه و آله - نسخ شد:

أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْكُمْ ... ( مجادله،۱۳) آيا ترسيديد كه پيش از رازگفتن خود صدقه­هايی بدهيد؟ اكنون كه انجام نداديد و خدا هم (به بخشايش خود) بر شما بازگشت (و اين حكم را بر داشت) داستان دو آيه فوق كه بيانگر يكی از فضايل والای امير مؤمنان علی – عليه السلام - است, در كتاب­های اهل سنت نيز آمده است[۷]

منابع

خبرگزاری ایکنا

ارجاعات