آیه شفا

از قرآن پدیا

آیه شِفاء؛ به آیه هشتاد و دوم سوره مبارکه اسراء که به شفابخش بودن قرآن برای مؤمنان اشاره دارد، آیه شفاء گفته می‌شود.

شفاء و شرایط آن در قرآن

خداوند در شش آیه به شِفابخش بودن قرآن کریم اشاره می‌فرماید: سوره توبه آیه ۱۴، سوره نحل آیه ۶۹، سوره فصلت آیه ۴۴، سوره یونس آیه ۵۷، سوره شعرا آیه ۸۰ و سوره إسرا آیه ۸۲. خداوند در آیه ۸۲ سوره مبارکه إسراء می‌فرماید «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» یعنی ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‌كنيم؛ طبق این آیه، قدم اول برای بهره‌مند شدن از شِفای قرآن، مؤمن بودن است. در ادامه آیه آمده است «وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» یعنی ستمگران را جز زيان نمى‏‌افزايد؛ بنابراین ایمان لازمه شِفا است و کسانی که به شفابخش بودن قرآن ایمان نداشته باشند، نمی‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

قدم دوم برای بهره‌مند شدن از شفای قرآن، خواندن، خواستن و شفاجستن است؛ کسی که از قرآن شفاعت می‌خواهد، باید آن را بخواند. باید از قرآن بخواهیم که ما را شفا دهد. در روایات آمده است که روزی پیامبر اکرم(ص) دچار بیماری ناشی از سحر و جادوی یهودیان شده بودند؛ امیرالمؤمنین(ع) دو سوره فلق و ناس را بالای سر حضرت تلاوت می‌کنند و ایشان شفا می‌گیرند.آنچه مسلم است، این است که قرآن تنها برای بهبودی جسمانی نازل نشده، بلکه کتاب هدایت و مایه رحمت است؛ با تلاوت قرآن، سلول به سلول انسان به سمت خدا منظم می‌شود، اما تنها کسانی می‌توانند بهره‌مند شوند که متقی باشند؛ طبق آیه قرآن، کسانی که لجوج و بیماردل هستند، جز خسارت چیزی نصیبشان نمی‌شود. علامه طباطبایی به این نکته اشاره می‌کنند که داروها معمولاً در کنار اینکه موجب بهبود بیماری می‌شوند، دارای عوارض و اثر نامطلوب هستند، اما شفای قرآن، بهبودی کامل بوده و همه‌اش خیر و برکت است. در روایات آمده، حضرت فاطمه(س) هرگاه فرزندانشان بیمار می‌شدند، ابتدا آیة‌الکرسی می‌خواندند، صدقه می‌دادند و بعد سراغ دارو می‌رفتند. در دانشنامه اسلامی ذکر شده است که «شِفا» به معنای صحت و سلامت است، اما واژه «شَفا» به فتح شین، به معنای کنار و گودال است.[۱]

مراحل شفاء در قرآن

باید آیات شفا در قرآن را بررسی کنیم. در شش آیه قرآن به موضوع شفا اشاره شده است. آیه اول، آیه ۵۷ یونس است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ». قرآن خودش را شفای مافی الصدور معرفی می‌کند. حتما باید مفهوم شفا و ما فی الصدور را متوجه شویم تا به چیزی که مد نظر قرآن است برسیم. آیه بعدی آیه ۱۴ توبه است: «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ». در آیه ۸۰ سوره شعرا می‌خوانیم: «وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ»، یعنی هر وقت بیمار می‌شوم او یعنی خداست که مرا شفا می‌دهد. حضرت ابراهیم برای درمان بیماری خودش به خدا مراجعه می‌کرده است. در آیه ۴۴ سوره فصلت هم می‌خوانیم: «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ». در آیه ۸۲ سوره اسرا هم می‌خوانیم: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا». آیه ششم هم آیه ۶۹ سوره نحل است: «ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ».نکته اول این است که قرآن نسخه شفابخش است و خداوند شفادهنده حقیقی است. خداوند مدل شفایی که مد نظر است را در قرآن برای ما نوشته است. در آیات هم جایی که درباره قرآن صحبت می‌کند از کلمه شفا استفاده می‌کند. پس ما باید خدا را به عنوان پزشک حقیقی بدانیم. قرآن چه چیزی را شفا می‌دهد؟ آن چیزی که در ما فی الصدور است.

بنابراین همه مردم می‌توانند از قرآن به عنوان نسخه‌شفابخش استفاده کنند و این شفا منحصر به عده خاصی نیست. منتهی عملا چه کسانی از شفابخشی قرآن بهره‌مند می‌شوند؟ کسانی که به قرآن اعتقاد داشته باشند. باور و ایمان یک معنای عام دارد که شامل همه مقدسات می‌شود ولی گاهی ایمان معنای خاصی دارد. ایمانی که اینجا مد نظر است ایمان به شفابخشی قرآن است. قرآن می‌تواند برای کسانی شفابخش باشد که قبول داشته باشند قرآن شفابخش است. اگر باور نداشته باشی قرآن می‌تواند بیماری‌ها را شفا بدهد، این اتفاق نمی‌افتد. براساس آیه ۵۷ یونس، فرآیند شفای قرآن شامل چهار مرحله است. خدا در مورد قرآن می‌فرماید در مرحله اول خدا برای شما یک موعظه فرستاده است. پس در مرحله اول قرآن نصیحت و توصیه می‌کند. اگر ارشاد را قبول کردی وارد مرحله بعد می‌شوی که شفاست. بعد از اینکه خدا انسان را شفا می‌دهد در جاده هدایت قرار می‌گیرد و وقتی در مسیر هدایت قرار گرفت نعمت و رحمت از آسمان و زمین برایش می‌آید.[۲][۳]

اقسام شفاء

واژه «شفاء» به معناى صحت و سلامت است و در مقابل آن بیمارى، عیب و نقص مى‏‌آید. با بررسى ابعاد مختلف انسان در مى‏‌یابیم که هر فردى دو بعد جسمى و روحى دارد و هر کدام ممکن است در معرض بیمارى قرار بگیرند و بیمارى در هر بُعد موجب اختلال در کارایى ابعاد دیگر انسان شود، لذا مى‌‏توان بیمارى‏‌ها را به دو نوع روحى- روانى و جسمى تقسیم کرد.[۴]

شفا بیماری های جسمی

قرآن کتاب بهداشت و پزشکى نیست، بلکه کتابى براى تربیت معنوى است و اگر به مطالب پزشکى و بهداشتى و علمى اشاره‌‏اى دارد، به خاطر این است که راه خداشناسى را هموار کند و حس کنجکاوى بشر را تحریک تا در زمینه علوم تجربى رشد کند و در پى کشف آن برآیند. همچنین اعجاز علمى قرآن را به اثبات برساند و علت مهم‏تر اینکه به خاطر پیوستگى نیازهاى جسمى و روحى و تأثیر آنها بر هم، قرآن لازم مى‏‌داند به بهداشت جسمى نیز توجه ویژه کند، زیرا در کمال روحى او تأثیر دارد، لذا قرآن براى تأمین سلامتى و بهداشت جسم مطالبى بیان فرموده است که اگر در حد اعجاز علمى نباشد، قطعاً برخى از آنها جزء شگفتی‌هاى علمى است.

براى مثال درباره بهداشت غذایى خوردن غذاهاى پاک سوره‏ بقره، آیه‏ ۱۷۲، ممنوعیت غذاهاى غیربهداشتى (سوره‏ اعراف، آیه‏ ۱۷۵.) اسراف نکردن در غذا(همان، آیه‏ ۳۱.)، دورى از گوشت مردار (سوره‏ انعام، آیه‏ ۱۴۵.) گوشت خوک و خوردن خون )سوره‏ بقره، آیه‏ ۱۷۳.) و شراب( سوره‏ همان، آیه‏ ۲۱۹.) و موارد بسیار دیگر که ذکر شده است.  درباره بهداشت شخصى نیز قرآن کریم دستوراتی دارد؛ وضو، غسل، طهارت لباس، پاکیزگى محیط زیست و بسیاری از موارد دیگر. همچنین درباره بهداشت مسائل جنسى نیز مسائل مهمی در قرآن کریم ذکر شده است من جمله ممنوعیت آمیزش با زنان در عادت ماهیانه، دورى از زنا، دوری از لواط و دوری از استمناء و موارد دیگر. همچنین عسل و درمان بیماری‌هاى جسمى. (سوره‏ نحل، آیات ۶۹- ۶۸.)، روزه و درمان بیمارى‏‌هاى جسمى.(سوره‏ احزاب، آیات ۳۵.)و تأثیر آواى قرآن بر کاهش دردهاى جسمى بعد از عمل جراحى. (سوره‏ احزاب، آیات ۳۵.)از نگاه اسلام، بزرگترين نعمت الهی، سلامت جسم و بزرگتر از آن سلامت جان بوده و اين نعمت الهی به‌قدری در احاديث و روايات با‌اهميت شمرده شده است كه در رديف ايمان به خدای متعال قرار گرفته است. به‌طوری‌كه در حديثی از پيامبر خاتم(ص) آمده است: «مَن أمسى وأصبحَ وعِندَهُ ثَلاثٌ فقد تَمَّت علَيهِ‏النِّعمَةُ فی الدُّنيا‌: مَن‏أصبَحَ وأمسى مُعافىً فی بَدَنِهِ‌، آمِنا فی سَرْبهِ، عِندَهُ قُوتُ یَومِهِ، فإن كانَت عِندَهُ الرّابِعَةُ فَقد تَمَّت علَيهِ النِّعمَةُ فی الدُّنيا والآخِرَةِ؛ وهُو الإيمانُ.» یعنی: هر كه شب و روز خود را سپرى كند و از سه چيز برخوردار باشد نعمت دنيا بر او تمام شده است‌: كسى‌كه صبح و شامش را در تندرستى و آسايش خاطر گذراند و خوراك روز خود را داشته باشد و اگر چهارمين نعمت را هم داشته باشد، نعمت دنيا و آخرت را كامل دارد و آن(چهارمين) نعمت ايمان است‌.[۵]

شفا بیماری های روحی-روانی

بیماری‌هاى روحى و اخلاقى، شباهت زیادى به بیماری‌هاى جسمى دارند؛ هر دو کشنده‏‌اند و نیاز به درمان و پرهیز دارند. قرآن نسخه حیات بخشى است براى آنان که مى‏‌خواهند با کبر، غرور، حسد و نفاق به مبارزه برخیزند. همچنین براى برطرف کردن ضعف و ترس، اختلاف و پراکندگی و وابستگى کامل به مادیات و شهوت، شفا بخش است.

حضرت على(ع) درباره شفابخش بودن قرآن مى‏‌فرماید: «از این کتاب بزرگ آسمانى براى بیماری‌هاى خود شفا بخواهید و براى حل مشکلاتتان از آن یارى بخواهید، زیرا در این کتاب درمان بزرگ‏ترین دردها است». بهترین دلیل براى اثبات شفابخشى قرآن براى بیماری‌هاى اخلاقى مقایسه وضع عرب جاهلى با تربیت‌شدگان مکتب پیامبر(ص) در آغاز اسلام است. چگونه آن قوم جاهل که انواع بیمارى‏‌هاى اجتماعى و اخلاقى سر تا پاى وجودشان را فرا گرفته بود، با استفاده از این نسخه شفابخش درمان یافتند چنان قوى شدند که‏ هیچ نیرویى نمى‏‌توانست در برابرشان ایستادگى کند.[۶]انسان سالم از نظر روحی، كسی است كه فطرتش بر او حاكم شده و نشانه بارز اين حاكميت، آرامش درون است كه قرآن‌ كريم از آن تعبير به سكينه و اطمينان قلب كرده و می‌فرمايد: «هو الذی انزل السكينه فی قلوب المومنين» يعنی اوست آن‌كه فرستاد آرامش را در دل های مؤمنان. راه‌های فراوانی در كسب آرامش روحی در قرآن‌كريم و احاديث برشمرده شده است كه والاترين آن‌ها ياد خدا بوده و در آسه ۲۸ سوره رعد آمده است: «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» يعنی همانا با ياد خدا دل‌ها آرام گيرد.[۷]

وجه تسمیه و نام‌گذاری قرآن به شفا

مفسر بزرگ شیعه، ابوالفتوح رازی، وجه تسمیه و نام‌گذاری قرآن به شفا را در سه معنا می‌داند:

۱- قرآن دلیل نبوت و صدق آورنده آن است که مردم به واسطه آن از سرگردانی ضلالت و گمراهی، به هدایت خلاصی می‌یابند؛ مانند بیماری که از مرض شفا یابد.

۲- قرآن بیانگر دلایل روشن است و هر صاحب شک و شبهه ای را که در او نظر کند به علم و یقین رهنمون سازد و علم، شک او را زایل نماید.

3- محال نیست که مردم به قرآن تبرک جویند و شفای بیماری جسمی خویش را از او طلب نمایند؛ چرا که احادیث زیادی در این زمینه آمده است و از جمله نام‌های سوره حمد شفا است.

در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که فطرت وجودی انسان را متذکر شده علل بیماری‌ها و همچنین راه های درمان را نشان داده است. آیاتی که در خصوص انسان در قرآن کریم وجود دارند نشانه‌هایی هستند که انسان برای شناختن خود و خصلت‌های گوناگونش می‌تواند از آن‌ها راهنمایی بجوید و برای دست‌یابی به روشی درست به منظور بهبود خویش، توسط آیات مزبور ارشاد شود. با مراجعه به قرآن عیان می‌شود که این خداوند در سه موضع کلام خود را به صراحت شفا خوانده است که این تعبیر مربوط به کل قرآن و ذات آن است نه مربوط به آیه‌ی خاص. در سوره اسراء آمده است: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَه لِلْمُۆْمِنِین»؛ ما قرآن را نازل کردیم در حالی که آن، شفا و رحمت است از برای مۆمنین. همچنین در سوره فصلت می‌فرماید: «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدیً وَ شِفاء»؛ ای پیامبر! به مردم بگو، این قرآنی که در میان شماست، از برای آن کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت و شفای درد آن‌هاست؛ و نیز در سوره یونس می‌خوانیم: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَه مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدیً وَ رَحْمَه لِلْمُۆْمِنِینَن»  ای مردم دنیا! حقیقتاً از جانب خداوند برای شما موعظه‌ای آمد (قرآن) و آن شفای دردهایی است که در سینه‌هاست، و همان هدایت و رحمت است از برای مۆمنین.[۸]

منابع

خبرگزاری ایکنا

ارجاعات